● فرآیندهای شرح صحنه، ضبط صحنه و فضاهای ذهنی

● فرآیندهای شرح صحنه، ضبط صحنه و فضاهای ذهنی. به اعتقاد لانگاکر (۱۹۹۰)، سخنگویان زبان در مواجهه با هر رویدادی قادر هستند نقطه شروع، نقطه پایان، وقایع جزیی و شرکت کنندگان در رویداد را شناسایی کنند. برای نمونه صحنه ای را در نظر بگیرید که در آن فردی با کلید دری را باز می کند. بیننده قادر است کنشگر که انجام دهنده عمل است، ابزار که همان کلید است، کنش پذیر که قفل در است و رویداد که باز شدن است را از هم متمایز کند. شرح صحنه بر حسب نوع انتخاب های گوینده می تواند صورت های متفاوتی بیابد. بر همین اساس جملات (۱) تا (۳) همگی رویداد فوق را می نمایانند. (۱) مریم با کلید قفل را باز کرد. (۲) کلید قفل را باز کرد. (۳) قفل باز شد. بنابراین تحت تاثیر چگونگی انتخاب گوینده از عناصر صحنه، یک ساخت منطقی ذهنی می تواند به صورت های متفاوتی بیان شود. ضبط صحنه که زمینه تعابیر بعدی را پدید می آورد نیز می تواند به صورت ضبط مختصر و ضبط مفصل صورت گیرد. هر یک از این دو مورد میزان توجه گوینده را به جزئیات یک رویداد می نمایاند. برای نمونه جمله (۱) مورد اشاره، نسبت به جمله (۳) ضبط مفصل به شمار می آید. باید توجه داشت که ضبط صحنه مختصر زمینه را برای تعابیر گسترده تری فراهم می آورد. یعنی تعداد تعابیر جمله (۳) به مراتب بیشتر از تعداد تعابیر جمله (۱) است. به عنوان آخرین مطلب توصیف مختصری از فضاهای ذهنی ارائه می دهیم.
فوکونیه اندیشه فضاهای ذهنی را به تبع جهان های ممکن معرفی شده از سوی لایب نیتس مطرح کرد. فضاهای ذهنی، الگوهایی شناختی هستند که برای معرفی یک پدیده یا یک پدیدار به کار گرفته می شوند. شناسایی از طریق فضاهای ذهنی معمولاً در مقایسه با فضای موجود در جهان واقعی روی می دهد. مثلاً وقتی می گوییم چقدر لاغر شده ای فضای ذهنی ای که مخاطب را در آن در نظر گرفته ایم با یک فضای ذهنی پیشین مورد مقایسه قرار گرفته است؛ یا وقتی می گوییم این میز ناهارخوری در نمایشگاه لوازم منزل کوچک تر به نظر می رسید؛ دقیقاً چنین مقایسه ای را بین دو فضای ذهنی انجام داده ایم. چنین به نظر می رسد که بخش قابل توجهی از شناخت ما درباره محیط پیرامون از رهگذر مقایسه بین فضاهای ذهنی تحقق پذیرد.
@linguisticsacademy
● آخرین دستاوردهای معنی شناسی شناختی
از جمله مطرح ترین اندیشه های معرفی شده در معنی شناسی شناختی که این روزها طرفداران بسیاری دارد، می توان به شعرشناسی شناختی، نظریه چارچوب های معنایی و نظریه تلفیقی اشاره کرد. شعرشناسی شناختی از ابزارهای نظری معنی شناسی شناختی در تحلیل متون ادبی استفاده می کند. نظریه چارچوب های معنایی، نگرشی است که در درج ویژگی های معنایی برای مدخل های واژگانی کارایی بسیار خواهد داشت و نظریه تلفیقی به چگونگی شکل گیری مجاز و استعاره در نگرش شناختی می پردازد. نوآوری این نظریه در ارائه ابزارهای هم شکل و همسان در توصیف استعاره و مجاز است.

آزیتا افراشی - استاد زبان شناسی دانشگاه علامه طباطبایی / روزنامه شرق
ص۴