(ص چهار از چهار). در مقابل این ادعای مشهور دستور زبان

(ص چهار از چهار)
در مقابل اين ادعاي مشهور دستور زبان
زایشی قرار دارد که زبان قوه‌شناختي (يا واحد) مستقل - در واقع، فطري - است که کاملاً از توانايي‌هاي شناختي غيرزباني جداست. پيشتر، در برخي موارد به ديدگاه چامسکي اشاره کرديم. به عبارت ديگر، چامسکي دستور زبان را يک دستگاه حساب جامع و فاضل صوري (25) مي‌داند که مي‌توان آن را به کمک دستگاهي از قواعد توصيف کرد و اين قواعد هم مستقل از معناي عبارت‌هاي زباني صورتبندي مي‌شوند؛ اما برطبق زبان‌شناسي شناختي، معناشناسي مؤلفه‌ي مقدم است؛ بدين‌معنا که به صورت بازنمودهاي مفهومي وجود دارد پيش از آنکه نحو (26) به طور کامل گسترش يابد. (27)
اصل دوم در مقابلِ معناشناسي شرايط صدق قرار دارد که برطبق آن، معنا با تعيين شرايط صدق مشخص مي‌شود. لنگ‌اکر آن را به عنوان شعاري در مقابلِ معناشناسي شرايط صدق به کار مي‌برد يکي از توانايي‌هاي شناختي مهم بشر، مفهوم‌سازي است؛ او مي‌تواند در مقابل انتقال تجاربش به ديگران آنها را به صورت‌هاي گوناگوني مفهوم سازي کند. ترکيبات دستوري نقش عمده‌اي در مفهوم‌سازي دارند. گاهي لنگ‌اکر اين شعار را هم مطرح مي‌کند که معناشناسي مفهوم‌سازي است او اين تعبير را مانند تعبير قبلي، در برابر معناشناسي شرايط صدق به کار مي‌برد.
برطبق اصل سوم، معرفت به زبان با کارکرد آن ارتباط دارد: بدين معنا که مقولات و ساختارهاي موجود در معناشناسي و نحو و صرف و واج‌شناسي از شناخت ما نيست به اظهارات خاص در موقعيت‌هاي مختلف کاربرد حاصل مي‌آيد. اين اصل در برابر رويکردهايي نسبت به نحو و معناشناسي قرار دارد که در آنها فرض مي‌شود مقولات و چارچوب‌هاي بسيار کلي و انتزاعي بر تشکيل معرفت زباني حاکم هستند.
@linguisticsacademy
پي‌نوشت‌ها:

1.اشميت و اونگرر ميان دو کاربرد اصطلاح زبان‌شناسي شناختي فرق مي‌گذارند: 1). رويکردي نسبت به زبان که بر پايه‌ي تجربه‌مان از جهان و شيوه‌اي که با آن جهان را ادراک و مفهوم‌سازي مي‌کنيم، استوار شده است؛ 2). نگرش منطقي نسبت به زبان. آنها در ادامه بر اين نکته تأکيد کرده‌اند که رويکرد نخست را اراده کرده‌اند ر. ک:
Ungerer, F&. Schmid, H. j.An Introduction to Cognitive Linguistics, p.x
2.Conceptualization.
3.Lee, David. Cognitive Linguistics, p. 2.
4.برخي از اصوليين مسلمان گفته‌اند، لفظ ارتباط مباشر با مفهوم ذهني و ارتباط غيرمباشر با واقع خارجي دارد. (ر.ک: عبدالهادي الفضلي؛ دروس في اصول فقه الامامية؛ ج2 ، ص 21) بي‌ترديد، سخن زبان‌شناسان شناختي با ادعاي اصوليين تفاوت دارد. به نظر زبان‌شناسان شناختي، زبان ارتباط مباشر با مفهوم‌سازي گوينده دارد و به طور غيرمباشر واقع خارجي را نشان مي‌دهد؛ اما اصوليين به جاي مفهوم‌سازي از مفاهيم سخن مي‌گويند. مفاهيم چيزهايي هستند که از الفاظ مي‌فهميم. بي‌ترديد، مفهوم‌سازي با مفهوم تفاوت دارد. بيان تفاوت اين دو و مقايسه‌ي نظر اصوليين با زبان‌شناسي شناختي مجالي ديگر مي‌طلبد.
5. تأکيد بر اين نکته ضروري است که «مفهوم‌سازي» را نبايد به مفهوم کانتي کلمه در نظر گرفت. به عبارت ديگر، مراد از مفهوم‌سازي اين نيست که گوينده تصوراتي ذهني را بر داده‌هاي خارجي تحميل کند؛ به عنوان نمونه، يکي از موارد مفهوم‌سازي، برجسته کردن حيثيت يا بخشي خاص از واقعيت است؛ خود واقعيت، بخش‌ها و حيثيت‌هاي گوناگوني دارد که گوينده در موقعيت‌هاي مختلف، برخي از آنها را برجسته مي‌کند؛ بنابراين، يکي از شيوه‌هاي مهم پردازش اطلاعات، برجسته کردن حيثيت يا بخشي خاص از موقعيت مورد نظر است. اين نوع مفهوم‌سازي در زبان‌شناسي شناختي، «باز شدن پنجره‌هاي توجه» نام گرفته است.
6.Generative grammer.
7.Truth conditional semantics.
8.Lyons, John. Semantics, V. 1, p. 172.
9.George Lakoff.
10.Ron Langacker.
11.Len Talmy.
12.Cognitive.
13. Geeraerts, Dirk. Diachronic Prototype Semantics. P. 8.
14.Truth – conditional.
15. Lakoff, George & Johnson, Mark. Philosophy in the Flesh: the embodied. Mind and its challenges to western thought, pp. 11-12.
16. Experiential approach.
17.Prominence approach.
18.Attentional approach.
19. Cognitive grammer.
20.Langacker, W. Ronald. Concept, Image, and Symbol; The Cognitive Basis of Grammer p.1.
21.Conceptualization.
22.Ibid., p. 2.
23.Encoding.
24.Croft, William & Cruse,

D. Allan. Cognitive Linguistics, pp. 2-4.
25.formal calculus.
26.Syntax.
27.Gärdenfors, Peter. Conceptual Spaces, p. 165.

منبع مقاله :
قائمي‌نيا، عليرضا؛ (1390)، معناشناسي شناختي قرآن، تهران: سازمان انتشارات پژوهشکده فرهنگ و انديشه اسلامي، چاپ اول