در این کانال مطالبی در رابطه با فلسفه زبان نگرش ها بە مسائل زبانی زبان آموزی، تک زبانگی و چند زبانگی نشانە شناسی تحلیل گفتمان صرف و نحو و آواشناسی زباشناسی نظری و کاربردی رویکردهای زایشی، شناختی، نقشگرا .. د.میرمکری https://t.me/linguisticsacademy
چه میشود اگر کل زندگی را با کار اشتباه بگیریم؟
چه میشود اگر کل زندگی را با کار اشتباه بگیریم؟
اگر بخواهیم، علاوه بر سود، معنا و زیبایی را نیز تجربه کنیم، گاهی باید دست از کار بکشیم.
پس از جنگ جهانی دوم، یک فیلسوف آلمانی اصطلاح «کار مطلق» را وضع کرد. به نظر او کارِ مطلق شرایطی است که در آن انسانها تمامِ فلسفۀ وجود و زندگیشان را در کارکردن میجویند. مدام از اینکه کم کار کردهاند یا آن کارهایی که میخواستهاند را انجام ندادهاند، احساس گناه میکنند. امروز، در این دنیای هراسان و شتابزده گویا فاصلۀ چندانی از «کار مطلق» نداریم، اما اگر چنین شود، چه چیزها را از دست خواهیم داد؟
اندرو تگرت، ایان — تصور کنید کار تمام دنیا را تصرف کرده و به کانون دیگر عرصههای زندگی بدل شده است. در این صورت، سایر امور مطیع کار خواهند بود. سپس، کمکم هر چیز دیگری -بازیها و سرگرمیهایی- که زمانی جریان داشتند، آهنگهایی که پیش از آن خوانده میشدند، عشقهایی که کامروا میشدند، جشن و بزمهایی که برپا میشدند همگی بهشکلی تقریباً نامشهود شبیه هم شده و نهایتاً به کار تبدیل میشوند. پس از آن زمانی فرا خواهد رسید که دنیاهای متعددی که پیش از حکمفرمایی کار بر جهان وجود داشتند، کاملاً از حافظۀ فرهنگی و تاریخی ما پاک شده و به دست فراموشی سپرده میشوند.
حال، در این جهان کار مطلق، نحوۀ اندیشیدن، ظاهر و رفتار مردم چگونه خواهد بود؟ آنها در هر جایی انسانی را ببینند، او را در نسبتش با کار قضاوت میکنند: پیش از استخدام، حین استخدام، پس از استخدام، نیمهبیکار و بیکار؛ کسی در این سرشماری از قلم نخواهد افتاد. مردم کار را در همهجا ستایش کرده و به آن عشق خواهند ورزید، پرثمرترین روز را برای یکدیگر آرزو خواهند کرد، صبحشان را با بیدارباش کار آغاز میکنند و شب را در آغوش کار به خواب میروند. روحیۀ پُرکاری و سختکوشی، راه دستیابی به موفقیت معرفی خواهد شد و تنبلیْ نابخشودنیترین گناه شناخته میشود. همهجا در میان تأمینکنندگان محتوا، کارگزاران دانش۱، گروههای طراحی، رئیسهای اداره و سازمانهای جدیدْ مدام حرافیهایی دربارۀ گردش کار، طرحها و معیارهای پیشرفت، گسترش مقیاس و رشد شنیده خواهد شد.
در چنین جهانی، خوردن و دفعکردن و استراحت و رابطۀ جنسی و مراقبه و رفت و آمدهای کاری -که بهدقت نظارت شده و پیوسته بهینهسازی میشوند- همگی موجبات سلامتی را فراهم میآورند، که این نیز بهنوبۀخود در خدمت بیشینهکردن بهرهوری قرار خواهد گرفت. هیچکس بیش از حد مشروب نخواهد نوشید، برخی برای بهبود عملکرد کاری مقدار اندکی مواد روانگردان استعمال خواهند کرد و همه عمری طولانی خواهند داشت، بدون پایانی مشخص. گهگاهی، اینور و آنور، شایعاتی دربارۀ مرگ یا خودکشی ناشی از بیشکاری به گوش میرسد، اما این زمزمههای مطبوعِ خفیف را، از سر صداقت، چیزی بیش از تجسم روح و جوهرۀ کار مطلق در سطح محلی نخواهند پنداشت و حتی برخی آن را حرکتی ستودنی میانگارند که با فراتربردن مرزهای منطقی کار، همچون ایثاری نهایی، نمایان شده است. ازاینرو، در گوشهکنار جهان تلاش بر این خواهد بود تا ژرفترین تمنای کار محقق شود: اینکه کارْ تجلی و تحقق کامل خود را به تماشا بنشیند.
@linguisticsacademy
دنیایی که توصیف شد از قضا اثری علمی-تخیلی نیست؛ بلکه بدون تردید، همین نزدیکیها، در پس دروازههای دنیای امروزیمان به انتظار نشسته است.
اصطلاح «کار مطلق» ابداع فیلسوف آلمانی جوزف پیپر است که پس از جنگ جهانی دوم در کتاب فراغت: اساس فرهنگ۲(۱۹۴۸) آن را مطرح کرد. این عبارت به فرایندی اشاره دارد که انسانها در نتیجۀ آن به کارگرانی صرف تبدیل میشوند. از نظر من، کار از این طریق در مسیر مطلقشدن قرار میگیرد، غایتِ همهچیز میشود، کانونی که کل زندگی بشری بر مدار آن میچرخد؛ در این هنگام، هر چیز دیگری در خدمت کار خواهد بود؛ فراغت، جشن و سرور و بازی همگی همسان میشوند و نهایتاً به کار تبدیل خواهند شد؛ وقتی هیچ بُعد دیگری ورای کار برای زندگی باقی نمانده است، زمانهای که انسانها عمیقاً به این باور رسیدهاند که ما صرفاً زاده شدهایم برای کارکردن. و سایر طریقههای زیستن و وجود که پیش از یکهتازی کار مطلق رواج داشتند، کاملاً از حافظه و پیشینۀ فرهنگی ما محو خواهند شد.
ما در آستانه تحقق کار مطلق قرار داریم. هر روز با افرادی صحبت میکنم که کارْ افسار زندگی آنها را در دست گرفته است، تکلیف و وظیفهْ جهانشان را پر کرده و مسئولیتی وصفناشدنی بر افکارشان سنگینی میکند.
برخلاف کسی که زندگی خود را وقف تفکر و تعمق میکند، فرد مقید به کار مطلقْ خود را کارگزاری میداند که از ازل در پیشگاه جهانی بوده است که تلقیاش از آن جهانْ زنجیرۀ بیپایانی از تکالیف است که در امتداد آیندهای نامشخص گسترده شده.
ص۱