در این کانال مطالبی در رابطه با فلسفه زبان نگرش ها بە مسائل زبانی زبان آموزی، تک زبانگی و چند زبانگی نشانە شناسی تحلیل گفتمان صرف و نحو و آواشناسی زباشناسی نظری و کاربردی رویکردهای زایشی، شناختی، نقشگرا .. د.میرمکری https://t.me/linguisticsacademy
تاریخ «توجه» و «بیتوجهی».. اقتصادوجامعه / نوشتار - یکشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۶ - ۰۸:۲۳
تاریخِ «توجه» و «بیتوجهی»
اگر معلمید و از حواسپرتی بچهها به ستوه آمدهاید، باید بدانید که از سیصد سال پیش قصه همین است
اقتصادوجامعه / نوشتار - يکشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۶ - ۰۸:۲۳
پدر و مادرها، معلمها، برنامهریزان آموزشی، کارفرماها، مدیران رسانه و حتی سیاستمدارها دنبال جوابی برای این سؤالاند که «چطور میشود توجه جوانان را جلب کرد؟» حالا با گسترش روزافزون جریانِ مهیب اطلاعات، این حواسپرتی و بیتوجهی میان کودکان و جوانان، گویا به مرزهای جنونآمیزی رسیده است. اما نگاهی تاریخی به مسئلۀ «توجه» سویههای نامرئیتری از این ماجرا را آشکار میکند. در واقع، شاید گلایۀ مداوم از حواسپرتی، برآمده از شورش جوانان علیه مراجع اخلاقی زمانه باشد. مطلب زیر ⬇⬇ در این رابطه توضیح می دهد. زمان مطالعه 10 دقیقە:
ایان — ظهور اینترنت و دسترسی گسترده به فناوری دیجیتال، باعث شده است وسطِ منابع بیپایانی از حواسپرتی احاطه شویم: متنها، ایمیلها و پستهای اینستاگرامیِ دوستانمان، ویدیوها و موسیقیها، اخبارِ دائماً در حال تغییرِ بازار سهام، اخبار و اخبار بیشتر. میشود برای آن که به کارمان برسیم، تلاش کنیم که جریان دیجیتال را خاموش کنیم، اما انجام این کار دشوار است، آنهم وقتی به اضطراب فومو۱ مبتلا هستیم، ترسِ مدرنِ ازدستدادن. برخی افراد فکر میکنند که ارادۀ ما به این دلیل اینقدر ضعیف است که مغزمان بر اثر هیاهوی دیجیتال آسیب دیده است. اما سرزنش فناوری بهخاطر افزایش بیتوجهی نابجا است. تاریخ نشان میدهد که اضطراب به علتِ نوآوریهای جدید تشدید نمیشود، بلکه بر اثر تهدیدی تشدید میشود که این نوآوری، هر چه میخواهد باشد، بر مرجعیتهای اخلاقی زمانه تحمیل میکند.
بیتوجهی بهمثابۀ تهدیدی اجتماعی نخستین بار در اروپای قرن هجدهم ظهور کرد، در طول دورۀ روشنگری، درست هنگامی که منطق و علمْ دین و اسطوره را نقد میکردند. واژهنامۀ انگلیسی آکسفورد یک مدخل را در سال ۱۷۱۰ از نشریۀ تاتلر بهعنوان نخستین ارجاع به این واژه ذکر میکند، که بیتوجهی را با تنبلی پیوند میدهد؛ هر دو بهعنوان مفاسدی اخلاقی با اهمیت اجتماعی جدی نشان داده میشوند.
فیلسوفان و علمای اخلاقی که در صف مقدم فرهنگسازی بودند، «عادتِ بیتوجهی» را نه صرفاً یک ضعف اخلاقی مجزا، بلکه منشأ دیگر مفاسد توصیف میکردند. جیمز بیتی، فیلسوف اخلاق اسکاتلندی، که با بیان اضطرابهای اخلاقی زمانۀ خود شهرت یافته بود، در رسالهای در باب حقیقت۲ (۱۷۷۰)، بیتوجهی را منشأ «عادات تبهکارانهای» در نظر میگیرد که «قوۀ اخلاق را تنزل میدهند». او اظهار میکند که «ما دچار بسیاری از عادات بد شدهایم، که اگر خوب توجه کرده بودیم، میتوانستیم از آنها پرهیز کنیم». بیتی بیتوجهی را با «نامهربانی و ناخرسندی» پیوند میدهد و هشدار میدهد که اگر به این عادت بد فرصت بال و پر پیداکردن بدهیم، نظم اجتماعی فرو خواهد پاشید.
در انگلستان، مفسران ادبی قرن هجدهم، نظیر ریچارد استیل، یکی از بنیانگذاران روزنامۀ گاردین، و ساموئل جانسونِ اخلاقگرا و مقالهنویس، بیتوجهی را نشانهای از «شیوۀ تفکرِ بی در و پیکر» در نظر میگرفتند. آنها روشهایی را برای مقابله با «شتابزدگی ذهن» توصیه میکردند؛ شتابزدگیای که «برخی روحهای پرمشغله گرفتاری هستند».
یکی از پر ارجاعترین توصیهنامهها دربارۀ مسئلۀ بیتوجهی در قرن هجدهم چنین نام داشت: عناصر تربیت مؤدبانه: گلچینی دقیق از میان نامههای جناب فیلیپ دورمر استنهوپ فقید، اِرل چسترفیلد، به پسرش۳ (۱۷۷۴). چسترفیلد در مارس ۱۷۴۶ چنین مینویسد: «از دیدگاه من، هیچ چیزی بیشتر از بیتوجهی و حواسپرتی، توهین به جمع به شمار نمیرود». او در نامهای به تاریخ ژانویۀ ۱۷۵۲، بیتوجهی را با «تنبلی ذهن» برابر میداند و ادعا میکند که هر دوی آنها «دشمنان معرفت» هستند. محور واحد اندیشههای چسترفیلد دربارۀ این مفسده آن است که ناتوانی در توجه، نظم اخلاقی و سلسلهمراتب اجتماعی را از بین میبرد.
در واقع، فرهنگ دورۀ روشنگری، توجه را بهعنوان مهمترین قوۀ ذهنی برای بهکارگیری عقل ارج مینهاد. مایکل هاگنرِ مورخ در مقالۀ «کوشش برای ارائۀ تاریخچۀ توجه در فرهنگ و علم»۴ (۲۰۰۳) استدلال میکند که در پایان قرن هجدهم، «توجه به چیزی بیش از استعارهای مناسب برای اهداف روشنگرانه تبدیل شد». توجه در آن دوره بهعنوان بستر آموزش و پیشزمینۀ توسعۀ اخلاقی و روحی نیز در نظر گرفته میشد.
فیلسوف فرانسوی کلود آدرین هلوسیوس، توجه را بهعنوان منشأ مهم روشنگری در نظر میگرفت. او در کتاب در باب ذهن یا مقالههایی در باب ذهن و قوای مختلف آن۵ (۱۷۵۸)، «توجه مستمر» را با «ذهنهای برتر» پیوند میدهد. بااینحال، برخلاف اغلب دیگر ستایندگان توجه، این اندیشمند خداناباور رادیکال، به گرایش جامعه برای محکومکردن بیتوجهی بهعنوان مفسدهای اخلاقی با انتقاد مینگریست