زبان‌شناسی و دکارت.. مهدی موسوی نژاد.. مقدمه

زبان‌شناسی و دکارت

مهدی موسوی نژاد

مقدمه

زبان‌شناسی دکارتی چیست و به چه معناست؟ چامسکی که خود مبدع این اصطلاح است و یکی از کتاب‌های دوران متأخر خود را در این باره نوشته است و به آن این عنوان داده است (Cartesian Linguistics: a chapter in the history of rational thought، ۱۹۶۶؛ زبان‌شناسی دکارتی: فصلی از تاریخ تفکر عقل‌گرا) خود تصریح می‌کند: «دکارت خود توجه چندانی به زبان نداشت معدود اظهارات او را هم می‌توان به شکل‌های متفاوت تفسیر کرد. (چامسکی، ۱۳۸۳، ص ۷) اگر دکارت توجه چندانی به زبان نداشته است، چگونه است که می‌توان اصطلاح «زبان‌شناسی دکارتی» را به کار برد و چرا زبان‌شناس بنامی چون چامسکی، کتابی با این عنوان نوشته است؟ او از نگارش کتابی با چنین عنوانی چه هدفی داشته است و مقصود او از این اصطلاح چیست؟
چامسکی خود به مشکلۀ این نام‌گذاری واقف است و با توضیح مقصود خود از این نام‌گذاری مسئله را روشن می‌کند. او معتقد است «زبان‌شناسی نوین آگاهانه خود را از نظریه‌های سنتی زبان‌شناختی جدا کرده است و می‌کوشد به طریقی بدیع و مستقل به تدوین نظریه‌ای دربارۀ زبان بپردازد.» (پیشین، ص ۵) چامسکی مدعی است در میان زبا‌شناسان سؤالاتی که منجر به مطالعات اولیۀ زبان‌شناسی شد و به جواب‌هایی هم رسید، جایی ندارند و نتایج پژوهش‌های گذشته ناشناخته مانده‌اند یا به تحقیر از آن‌ها یاد می‌شود. اما او به گونه‌ای دیگر می‌اندیشد. او معتقد است که در میراث قرن هفدهم و هجدهم دربارۀ زبان باید به گونه‌ای دیگر نگریست دوره‌ای که او آن را دورۀ کلاسیک زبان‌شناسی یا‌‌ همان دوران «زبان‌شناسی دکارتی» می‌نامد.
چامسکی دربارۀ این دوره می‌گوید: «به گمان من در دوره‌ای که مد نظر ماست، در مجموعۀ آرا و نتیجه گیری‌های مربوط به ماهیت زبان که با نظریه‌ای مشخص دربارۀ ذهن همراه بوده است، تحولی منطقی و ثمربخش پدید آمد که می‌توان آن را ادامۀ انقلاب دکارتی تلقی کرد.» (پیشین، ص ۷) در نظر او مناسبت واژه، اهمیت چندانی ندارد، بلکه مسئلۀ مهم این است که ماهیت دقیق این «سرمایۀ عظیم فکری» که پیش از دوران مدرن فراهم آمده است، مشخص شود و اهمیت امرزین آن دستاورد‌ها سنجیده شود و راه‌هایی برای استفاده از آن‌ها در پیشبرد مطالعات زبانی یافت شود.
از این منظر و با این مقدمه به مباحث اصلی این نوشتار می‌پردازیم و پس از بیان تاریخچۀ مختصری از زبان‌شناسی، عمدۀ مباحثی را که چامسکی در کتاب خود مطرح کرده است، و جایگاه این مباحث را در نظام کلی زبان‌شناسی چامسکی شرح خواهیم داد.

زبان‌شناسی چیست؟
زبان‌شناسی را دانش زبان تعریف کرده‌اند. لاینتز در کتاب چامسکی با اشاره به این‌که کلمۀ «دانش» در این‌جا دارای اهمیت اساسی است، و در بحث از کار چامسکی با آن‌چه لازمۀ این تعبیر است، بار‌ها درگیر خواهیم شد، توصیف علمی را چنین تعریف می‌کند که: «توصیف علمی توصیفی است منتظم بر پایۀ مشاهداتی که به طور عینی مک زدنی باشند، در چارچوب نظریه‌ای کلی که با داده‌ها بخواند. (لاینز، ص ۱۳) این دانش دارای سابقۀ نسبتاً کوتاهی است و پژوهش در زبان آن‌چنان که پیش از سدۀ نوزدهم در اروپا و امریکا انجام می‌گرفته جنبۀ ذهنی، نظری و نامنتظم داشته است. (ه‌مان، ص ۱۳) البته ذکر این نکته بجاست که همین مطلب است که چامسکی در کتاب «زبان‌شناسی دکارتی» به آن اشاره دارد و لاینز نیز به‌خوبی اشاره می‌کند که این‌که آیا این طرز محکوم کردن قطعی تحقیقات زبان‌شناسی گذشته، از نظر تاریخی موجه است یا نه، مسئله‌ای است که در این‌جا نیازی به ورود در آن نیست و البته او خود در بخش نهم کتاب «چومسکی» با نظریات دیرباز‌تر چامسکی اشاره می‌کند و در آن‌جا نظر او را چنان که در کتاب «زبان‌شناسی دکارتی» بیان کرده است، توضیح می‌دهد.

ویژگی‌های زبان‌شناسی جدید:

۱. خودمختاری یا استقلال آن از دیگر رشته‌ها
دستور زبان سنتی، که مانند بسیاری دیگر از عناصر فرهنگ غرب در سدۀ پنجم پیش از میلاد در یونان نشئت گرفت از‌‌ همان آغاز پیدایش با حکمت و نقد ادبی پیوند نزدیک داشت. در دوره‌های مختلف، زمانی تأثیر نقد ادبی بر آن فایق بود و زمانی نفوذ حکمت، لیکن در همۀ دره‌ها این هر دو به درجه‌ای معین در دستور زبان مؤثر بودند. این‌که بان‌شناس برای رشتۀ خود خواستار «خودمختاری» است در حقیقت طالب این حق جواز است که بدن الزامی در رعایت آرای سنتی و بی‌آنکه مجبور باشد کماً‌‌ همان نظرگاه فیلسوفان و روان‌شناسان و ادیبان یا نمایندگان دیگر رشته‌ها را اختیار کند، با نظر عینی و تازه‌ای به زبان بنگرد. البته معنای این سخن آن نیست که میان زبان‌شناسی و دیگر رشته‌هایی که زبان‌نشاسی با آن‌ها سر و کار دارد پیوندی نیست یا نباید باشد.
@linguisticsacademy
ص۱