در این کانال مطالبی در رابطه با فلسفه زبان نگرش ها بە مسائل زبانی زبان آموزی، تک زبانگی و چند زبانگی نشانە شناسی تحلیل گفتمان صرف و نحو و آواشناسی زباشناسی نظری و کاربردی رویکردهای زایشی، شناختی، نقشگرا .. د.میرمکری https://t.me/linguisticsacademy
۲. تقابل با گرایش ادبی دستور زبان سنتی
۲. تقابل با گرایش ادبی دستور زبان سنتی
نخستین دستورنویسان غربی بیشتر به حفظ و تفسیر متنهای نویسندگان کلاسیک یونانی علاقه داشتند. آنان توجه خود را بر زبان نوشتاری متمرکز کردند و تا حدود بسیاری از فرق میان گفتار و نوشته غافل ماندند. اما امروز، بیشتر زبانشناسان قایل به این فرض مسلماند که زبان گفتار مقدم است و زبان مکتوب مؤخر و مشتق از زبان گفتار است. توضیح اینکه هر زبان شناخته شدهای ابتدا به مثابۀ زبان گفتار وجود داشته است و هزارها زبان هستند که هیچگاه نوشته نشدهاند یا فقط در همین اواخر به کتابت درآمدهاند.
۳. پرداختن نظریهای دستوری که برای همۀ زبانهای انسانی مناسب باشد
یکی از مقاصد عمدۀ زبانشناسی نوین این بوده است که نظریهای دستوری، کلیتر از نظریۀ سنتی بپردازد؛ نظریهای که برای توصیف همۀ زبانهای انسانی مناسب باشد و کفهاش به سوی زبانهایی متمایل نشود که از حیث ساختمان دستوری، شبیه زبانهای یونانی و لاتینی هستند.
۴. در یک رتبه بودن غنای تمامی زبانهای بشری
از نکتۀ فوق نتیجهای گرفته میشود و مطلبی استخراج میشود که میتوان آن را یکسان بودن رتبه غنای تمامی زبانهای بشری دانست. لاینز میگوید: «نمیتوان گفت که واژگان یک زبان از واژگان زبان دیگر به معنای مطلق غنیتر یا فقیرتر است، هر زبانی دارای آن مایه از واژگان است که برای بیان همۀ تمایزهایی که در جامعۀ به کاربرندۀ آن زبان مهم است کفایت میکند. پس از این نظر نمیتوان گفت که این زبان از آن زبان «بدوی»تر یا «پیشرفته»تر است.» (لاینز، ص ۲۰)
همچنین به این نکته نیز میتوان اشاره کرد که از جنبۀ ساختمان دستوری زبانها، مسئله از این هم روشنتر است. هر زبان «بدوی» بخصوص با هر زبان «متمدن» بخصوص فرقهایی دارد. لکن این فرقها به طور متوسط از فرقهای موجود میان هر جفت زبان «بدوی» یا هر جفت زبان «متمدن» که به تصادف اختیار شود بیشتر نیست.
۵. رد ادعای تکاملی بودن زبان بشری
ادعای دیگر زبانشناسی جدید این است که تمامی جامعههای انسانی که میشناسیم به زبانی سخن میگویند که تقریباً به یک اندازه بغرنجاند و فرقهایی که در ساختمان دستوری زبانهای سراسر جهانی میبینیم چناناند که نمیتوان آنها را به پیشرفتهتر بودن فرهنگی مردمی که بدانها سخن میگویند، نسبت داد و نمیتوان آنها را دلیل مسلمی برای نظریهای تکاملی دربارۀ زبان انسانی به حساب آورد.
اختصاص زبان به نوع انسانی و این واقعیت که ظاهراً هیچ زبانی بدویتر از زبانهای دیگر یا نزدیکتر به دستگاههای ارتباطی جانوران نیست، نکتههایی هستند که در آثار متأخر چامسکی اهمیت بارز به آنها داده شده است.
نحو، معناشناسی و واجشناسی
لاینز در کتاب «چامسکی» در تبیین اصطلااتی که چامکسی به کار میبرد و در زبانشناسی کاربرد دارد اشاره میکند که توصیف یا دستور هر زبانی از سه بخش مربوط به هم تشکیل شده است:
نحو: بخشی که به قواعد حاکم بر آرایش ترکیبی واژهها میپردازد. مثلاً با قواعد نحوی است که مشخص میکنیم که:
He went to London جملهای دستوری (از نظر دستوری درست) است، به خلاف جملۀ
Went to he London که غیردستوری است.
معناشناسی: آن بخش از دستور زبان که معنای واژهها و جملهها را توصیف میکند.
واجشناسی: آن بخش از دستور زبان که با آواها و آرایشهای ترکیبی مجاز سر و کار دارد (مثلاً اینکه went واژهای است که در انگلیسی ممکن است بیاید نه twne)
دو خاصیت بارز زبان انسانی
یک. دوگانگی ساختمان
هر زبانی تا آنجا که به پژوهش درآمده، دارای دو مرتبۀ ساختمان دستوری است. ابتدا همان است که میتوان مرتبۀ اول تجزیه یا مرتبۀ نحوی تجزیه نامید. در این مرتبه از تجزیه، جملهها را میتوان آرایشهای ترکیبی از واحدهای معنادار معرفی کرد: این واحدها را میتوان «واژه» نامید. و سپس مرتبۀ دوم یا مرتبۀ واجی وجود دارد.
دو. خلاقیت یا کرانگشادگی زبان انسانی
مراد از خلاقیت زبان انسانی، توانایی افراد اهل زبان است در تولید و در فهم تعداد نامحدودی جمله که هیچگاه به گوششان نخورده است و چه بسا هیچگاه پیش از آن کسی آنها را به زبان نیاورده بوده است. باید اشاره کرد که تسلط «خلاق» سخنگویبان مادری به زبان مادری خود، در موقعیتهای عادی، ناخودآگاه و دیمی است. سخنگوی زبان مادری، هنگامی که جملههای تازه یا جملههایی را که پیشتر به گوشش خورده، میسازد، آگاه نیست که قاعدهای از قواعد دستوری یا اصول منتظم تشکیل جمله را به کار میبندد. با اینهمه جملههایی را که وی بربان میراند، عموماً دیگر اهل آن زبان درست خواهند شمرد و خواهند فهمید.
@linguisticsacademy
ص۲