📚سه توهم در مورد بیکاری دانش‌آموختگان

📚سه توهم در مورد بیکاری دانش‌آموختگان

✍احمدرضا روشن عضو هیات علمی موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی

🔹گاهی جامعه ایران به یک جامعه موجی تبدیل می‌شود یعنی جامعه را یک موج فکری و سلیقه‌ای فرا می‌گیرد و با کمترین تاملی اکثریت جامعه به آن سمت و فکر می‌روند. مثال بارز آن در هنگامه انتخابات است، به‌طوری که چند روز یا حتی چند ساعت قبل از موعد انتخابات، تصمیمات موجی مردم به سمتی می‌رود که بسیاری را بهت زده می‌کند و تحلیلگران پس از وقوع واقعه به جست‌وجوی دلایل آن می‌پردازند. واقعیت این است که خاصیت موجی بودن نه تنها در بین مردم، بلکه گاهی در بین کارشناسان و متخصصان نیز بروز می‌کند. نمونه آن، نظری است که در مورد بیکاری دانش‌آموختگان رواج یافته و ایشان با کمترین تامل و مکث و ژرف‌اندیشی از موج به راه افتاده پیروی می‌کنند. چند نمونه از توهم‌هایی را که در اینگونه تحلیل‌های موجی وجود دارد، بررسی می‌کنیم:

1⃣کیفیت دانش‌آموختگان ضعیف است: این جمله را زیاد می‌شنویم، اما به خودی خود برای تمامی نظام‌های آموزش عالی کشورهای دنیا این عبارت را می‌توان به کار برد، چرا که کیفیت یک امر پویاست و در هر سطحی از کیفیت می‌توان آن را بهبود بخشید، اما اگر منظور این است که دانش‌آموختگان نظام آموزش عالی به‌طور مطلق دارای کیفیت پایینی هستند، سخنی است که جای بحث دارد. نظام آموزش عالی را باید با نظام اقتصادی مقایسه کرد. این نظام آموزش عالی هر چقدر هم کم کیفیت باشد، هنوز از نظام اقتصادی ما پیشرفته‌تر است. در نظر بگیرید که در اقتصاد ما کولرهای آبی با تکنولوژی 50 سال پیش تولید می‌شود یا ایران خودرو هنوز پیکان تولید می‌کرد. چنان که می‌دانیم سند چشم‌انداز 1404 کشور را ملزم کرده که در دو بال اقتصاد و علم (که در نظام آموزش عالی متبلور می‌شود) در منطقه اول شود. مهم‌ترین رقیب ما برای دستیابی به هدف سند چشم انداز کشور ترکیه است. در حوزه تولید علم، یکی از شاخص‌های معتبر، درصد مقالات پراستناد علمی است. در سال 2016 ایران 2/ 2 درصد از مقالات پراستناد علمی دنیا را به خود اختصاص داد، در حالی که این رقم برای ترکیه تنها 9/ 0 درصد است. استنادها در دنیای علم مهم‌ترین عامل مرجعیت علمی محسوب می‌شوند. استنادها بیانگر میزان استفاده از علم تولید شده هستند و هر چقدر مقدار استنادها بیشتر باشد به آن معنی است که میزان اثرگذاری آن مقاله بیشتر است؛ بنابراین به احتمال قوی می‌توان امیدوار بود که هدف سند در مورد افق علمی در منطقه محقق شود. کما اینکه هم اکنون تا حدود زیادی این هدف محقق شده است. اما در حوزه اقتصاد، بر اساس آمار بانک جهانی، در سال 2015 میلادی (1394 خورشیدی) کشور ترکیه با جمعیت 8/ 76 میلیون نفر، دارای تولید ناخالص داخلی معادل 721 میلیارد دلار، درآمد سرانه 9387 دلار و صادرات 143 میلیارد دلاری است. در همین سال، ایران با جمعیت 8/ 78 میلیون نفر، دارای تولید ناخالص داخلی معادل 394میلیارد دلار، درآمد سرانه 5442 دلار (2014) و صادرات 51 میلیارد دلار (2014) که 37 میلیارد دلار آن صادرات نفتی بوده است. آشکار است که برای پشت سر گذاشتن ترکیه در زمینه اقتصاد راه سختی در پیش داریم و بعید است که هدف 1404 در حوزه اقتصاد محقق شود، چرا که در 9 سال آینده کشور ترکیه ساکن نخواهد بود و او نیز به تقلا برای پیشرفت ادامه خواهد داد. اما در حوزه علم از هم اکنون چشم‌انداز روشنی برای تحقق هدف سند وجود دارد. ضمن اینکه اگر صادرات را شاخصی از کیفیت بگیریم در بخش علم، ما صادرات فارغ‌التحصیل (بخوانید فرار مغزها) داریم و فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های ما در موسسات آموزش عالی خارجی بعضا معتبر، پذیرش می‌شوند اما در بخش اقتصاد، صادرات کالاهای غیرنفتی در وضعیت مناسبی قرار ندارد. مراد اینکه کیفیت دانش‌آموختگان ایرانی برای این اقتصاد، نه تنها بسنده بلکه بیشتر است.