تحلیلی بر اقتصاد از نگاه تاریخ و بهترین تحلیل های اقتصادی تماس با مدیر کانال: @Mokhtari_Ali
🔹پوپولیسم در گذر تاریخ.. ✍دکتر امیرحسین خالقی. دکترای سیاستگذاری عمومی دانشگاه تهران
🔹پوپولیسم در گذر تاریخ
✍دکتر امیرحسین خالقی
دکترای سیاستگذاری عمومی دانشگاه تهران
🔹ماکیاولی بزرگ در اثر بیبدیلش «شهریار» گفتهای دارد که به شکل شگفتآوری وصف حال پوپولیستهای امروزی است؛ مرد ایتالیایی میگوید هر شهریاری که بخواهد در میان مردم به بخشندگی شهرت یابد، باید از نمایش آن فروگذار نکند و هر شهریاری که چنین کند خزانهای خالی خواهد داشت و سرانجام مجبور است برای حفظ نام نیکش بار بیشتری بر گُرده مردم بگذارد و خراج بستاند و برای رسیدن به زر دست به هر کاری بزند. این کار رعایا را از او بیزار خواهد کرد و به سبب تهی بودن کیسهاش در چشم دیگران خوار خواهد شد.
🔹این گشادهدستی که اندکی را برخورداری میکند و انبوهی را میآزارد، سبب خواهد شد نخستین دردسری که پیش آید بر او گزند رساند و نخستین خطر او را از پا درآورد. مروری بر تجربه ایران و کشورهای آمریکای جنوبی مانند آرژانتین، ونزوئلا، نیکاراگوئه، مکزیک، شیلی و پرو نشان میدهد که سرنوشت آنها چندان تفاوتی با توصیف ماکیاولی ندارد و چنانکه آمد بازندگان نهایی پوپولیسم نیز همان کسانیاند که در آغاز شعار حمایت از آنها داده میشد.
🔹 پوپولیسم میتواند شکلهای متعددی به خود بگیرد و راست و چپ نمیشناسد، ولی شکل معمول آن روش رابین هودی گرفتن پول از ثروتمندان و پخش آن میان فقراست. منطق کلی هم ساده است، یک سیاستمدار «از جنس مردم» میخواهد حق آنها را از حلقوم «از ما بهتران» بیرون بکشد، او مجبور است پول خرج کند و واژه مورد علاقه او «بازتوزیع» است. او قهرمان فقرا، کارگران و نابرخوردارهاست، کسی که درد ندارها را میفهمد و از خود آنهاست. ساده میپوشد، ساده حرف میزند، ساده زندگی میکند و حتی ساده فکر میکند! دنبال نوشتن «مار» نیست، نقش مار را میکشد و کارش را پیش میبرد. عطش خدمت او هیچ محدودیتی نمیشناسد؛ کاری ندارد که پول «مردم» از کجا میآید، پیامدهای بلندمدت کارش را جدی نمیگیرد و تورم و کسری بودجه را تخیل اقتصاددانها میداند.
🔹پوپولیست، دشمن تجربه تاریخی است و وانمود میکند وضعیت چنان ویژه است که نمیتوان از تاریخ درسی آموخت و «ما فرق میکنیم»، او به علم و تئوری بیاعتناست، به نظرش اینها بهانههایی است که رقبا پیش میکشند تا سنگ جلوی پای او بیندازند. اما از آنجا که در دنیای امروز نمیتوان ضد علم بود، پس او «علم رایج» را تحقیر میکند و در عوض خواهان «علم واقعی» میشود، علمی که نهتنها جلوی او را نمیگیرد، بلکه توجیهی برای کارهایش نیز فراهم میکند.
🔹سالوادور آلنده، رئیسجمهور سوسیالیست شیلی که سازوکار بازار و تئوریهای بورژوایی اقتصاد سرمایهداری را خوش نمیداشت و دنبال دانش واقعی و رهاییبخش بود، به پیروی از نظر اسکار لانگه یک ماشین برنامهریزی مدرن به نام سایبرسین (Cybersyn) برای برنامهریزی اقتصاد شیلی به پا کرده بود. او آنقدرها عمر نکرد که حاصل تلاشهای «مردمی» خود را بهطور کامل ببیند، ولی بعید بود شیلی میتوانست سرنوشتی بهتر از ونزوئلا داشته باشد.
🔹گفتهاند پوپولیستها عاشق سیاستهای انبساطیاند، افزایش هزینههای دولت و بیشتر کردن پرداختهای انتقالی از یکسو و تزریق پول به اقتصاد از سویی دیگر سیاستهای مورد علاقه بسیاری از آنها بوده است. هرچند «علم رایج» در بسیاری موارد پیامدهای چنین سیاستهایی را تورم میداند، ولی آنها پای «وجود ظرفیت اضافه فراوان» و «کاهش هزینه در بلندمدت» را پیش میکشند تا نشان دهند تورمی وجود نخواهد داشت و کافی است به «مردم» اعتماد کنیم.
🔹در نمونه پوپولیسم پرو آوردهاند که استدلال میشد در این کشور دورههای تورم پایین با سیاست مالی انبساطی و تورمهای بالا با محدودیتهای مالی همزمان بوده است، پس آنچه تئوریهای «علم رایج» میگویند باد هواست و میتوان با کنترل مناسب قیمتها و توزیع پول به فقرا تقاضا را بالا برد که این خود به کاهش قیمتها میانجامد، «ما راضی، مردم راضی، خدا هم راضی»! با این حال اجازه دهید به یک پدیده رایج در حکومتهای پوپولیست بپردازیم که پیامد این قبیل سیاستهای انبساطی است و البته برای اینجا و اکنون که ما هستیم درسآموز است:
🔹 در تجربه آمریکای جنوبی دهه 1980 و موارد مشابه میتوان دید که پوپولیسم زمانی مجال طرح در عرصه سیاست را پیدا میکند که نارضایتی از عملکرد اقتصاد در میان بخش بزرگی از شهروندان وجود داشته باشد.
🔹میدانیم که رکود و بیکاری و نابرابری بالا جامعه را مستعد پذیرش پوپولیسم میکند و در این میان یکی از خطرناکترین بزنگاهها زمانی است که کشورها بحرانی را از سر گذرانده و در حال عادیسازی و تثبیت اوضاعند (نمونه یونان در س