🏅نوبل اقتصاد ۲۰۱۶ به زبان ساده.. ✍امیر شاملو

🏅نوبل اقتصاد 2016 به زبان ساده

✍امیر شاملو

🔹از گذشته تا امروز بشر همیشه برای مقاصد مختلفی پیمان می‌بسته است تا نیازهای خود را که به‌صورت انفرادی قابل پاسخگویی نبوده، از طریق افراد دیگر پاسخ دهد. در واقع این توافق و قرارداد دو جانبه به این معنی است که کاری یا خدمتی در ازای کار یا خدمت فرد دیگری انجام دهد یا هزینه آن را به‌صورت یک واسطه مبادله (مانند طلا یا سایر چیزهای ارزشمند در گذشته و پول در روزگار فعلی) پرداخت کند. با این حال مشکل مهمی در این میان وجود دارد و آن مساله اطلاعات است، یعنی ما در تمام موارد نمی‌توانیم از آنچه که فرد مقابل تعهد کرده است انجام دهد یا محصولی که قول داده آن را تولید کند، اطمینان حاصل کنیم. در این موارد شما تنها می‌توانید نتیجه کار را ببینید و از تلاشی که برای آن شده است اطمینان نخواهید داشت. در این صورت، چگونه می‌توانید مزدی را که فرد بابت آن طلب می‌کند به درستی تشخیص داده و بپردازید؟ در برخی موارد حتی شما به کیفیتی که به شما فروخته شده است نیز اشراف ندارید. با ارائه مثال و روایت تاریخی این بحث را روشن‌تر می‌کنیم.

🔹یک روایت تاریخی در این زمینه می‌تواند روشنگر این مطلب باشد. در زمان ارشمیدس، حاکم شهر دستور ساخت تاجی از طلا را به صنعتگران دربار داده بود. زمانی که این تاج تهیه شد، شاه نسبت به وزن حقیقی آن شک داشت، اما راهی برای اثبات آن نیافت، پس از ارشمیدس خواست تا میزان طلای تاج را تشخیص دهد و وی در نهایت با استفاده از روشی هوشمندانه که مبتنی بر چگالی اجسام بود، مساله را حل کرد. بسیاری از پژوهشگران و اقتصاددانان از گذشته تا امروز همانند ارشمیدس مدت‌ها در جست‌وجوی راهی بودند تا بتوانند هر نوع کم‌کاری در تولید محصولات مختلف یا خدمات ارائه شده را مدلسازی کنند و راهکارهایی برای حل این مسائل ارائه دهند. فرض کنید پادشاه سیراکیوز می‌خواست به زرگر پاداش یا دستمزد بدهد. اکنون به پرسشی که در بخش نخست مطرح شد، برمی‌گردیم. اگر ارشمیدس راه حل را نیافته بود، چطور پادشاه می‌توانست دستمزد واقعی را به ازای کاری که زرگر انجام داده است، تعیین کند.

📄کژمنشی و کژگزینی

🔹در اقتصاد به دو نوع از قراردادها و تصمیماتی که ممکن است به یکی از طرفین آسیب برساند، توجه شده است که در ادامه به بررسی آن ها تحت عنوان کژمنشی (مخاطرات اخلاقی) (Moral Hazard) و کژگزینی (Adverse Selection) می‌پردازیم. فرض کنید ما با هم قرار می‌گذاریم تا کاری را با هم انجام دهیم. برای مثال قرار باشد فردی را استخدام کنیم که تولید خاصی مثلا 200 کیلو محصول به ازای یک باغ به ما تحویل دهد و ما به واسطه این عمل اقتصادی به وی مزد دهیم. با این حال ممکن است در زمان مقرر وی نتواند این مقدار را به میزان درخواست ما تحویل دهد و این نتیجه دیگری غیر از کم‌‌کاری وی داشته باشد. برای مثال وقوع سیل، خشکسالی، بارش‌های ناگهانی و برخی اتفاقات غیرقابل پیش‌بینی دیگری که نمی‌توان انتظار داشت، حتی با وجود آنکه فردی که برای زراعت انتخاب شده است تمام تلاش خود را به‌صورت کامل انجام داده باشد. در این صورت اگر ما تنها قرار باشد برحسب نتیجه مشاهده شده و محصول قابل دیدن به دستمزد دادن بپردازیم، امکان این هست که مرتکب اشتباه شویم، زیرا نمی‌توانیم تشخیص دهیم که فرد بی‌مبالاتی منجر به تلف شدن محصول شده است یا فرد تمام تلاش خود را کرده است. در واقع ما میزان تلاش فرد را مشاهده نمی‌کنیم. همچنین در مواردی نیز ممکن است تنها به دلیل شانس میزان تولید ذکر شده محقق شود و کارگر تلاش چندانی انجام نداده باشد که در این صورت مزد بالایی به نسبت تلاشش می‌گیرد و این قرارداد بهینه نیست.موردی که به‌صورت تجربی در این زمینه و در سیاست‌گذاری به کار گرفته شده است نیز بسیار جالب است. در برخی نقاط ایالات‌متحده آمریکا به دلیل کمبود پزشک، نرخ تعرفه هزینه خطاهای پزشکی در سطح ایالت کاهش داده شد تا پزشکان بیشتری را به این ایالات بکشاند.