منظر از لیبرال و نئولیبرال چیست؟

منظر از ليبرال و نئوليبرال چيست؟

چند سال پيش مجله اكونوميست مرور تاريخى در مورد مفهوم ليبرال داشت و نشان داد كه از نظر تاريخى اين مفهوم تا چه ميزان دچار ابهام و سر در گمى بوده است. از قرن نوزدهم كه كلمه ليبرال مطرح شد گروه هاى مختلف برداشت هاى مختلفى از اين مفهوم داشته اند. چنان که در بسيارى موارد حتى گوينده و شنونده برداشت متفاوتى داشته اند. از نظر تاريخى مفهوم ليبرال در اروپا مربوط به طغيان تكنوكرات ها و سرمايه داران جديد صنعتى در مقابل اشرافيت فئودالى و زمين دارى در قرن نوزدهم شكل گرفت. در كانون اين انديشه اعتقاد به آزادى تجارت خصوصاً بين كشور ها بود و يكى از اهداف اين جنبش در انگلستان لغو قانون غله بود. این قانون واردات غله را ممنوع مى كرد تا قيمت آن به نفع فئودال هاى زمين دار بالا بماند. طبقه جديد بورژوا كه درنتيجه توسعه صنعت شكل گرفت و عامل اين توسعه نیز بود مى خواستند امتياز هاى طبق اشراف بر داشته شود و خوشان بتوانند آزادانه به خريد و واردات مواد اوليه و فروش و صادرات محصولات جديد بپردازند. نگرانى از ورود دولت و دخالت در اقتصاد نيز بر اين مبنا بود كه دولت ها از اختيار و اقتدار خود براى حفظ امتياز طبقه حاكم و به زيان نو آوران و كار آفرينان جديد صنعتى و تجارى استفاده مى كردند. بنا براين آزادى تجارت وحذف مرز هاى اقتصادى و كنار زدن امتياز هاى اشرافى و حكومتى، كانون اين تفكر و ویرایش اندیشه لیبرال بود و در سنت اروپايى هنوز هم هست. در سنت آمريكا ليبراليسم بر مبناى حقوق و آزادى هاى فردى كه بوسيله فلاسفه و انديشمندانى كه از سركوب فكرى اروپا گريخته بودند شكل گرفت و در بيانيه استقلال و قانون اساسى آمريكا و متمم هاى آن جايگاه يافت. بنابر اين مفهوم ليبرال در آمريكا بر اساس انديشه هاى مبتنى بر حقوق فردى غير قابل نقض و اقداماتى كه براى خير عمومى لازم است شكل گرفت. جنبه اقتصادى اين امر در زمان بحران بزرگ و دولت فرانكلين روزولت و اجراى برنامه هاى وسيع اقتصادى ظاهر شد. بنابر اين اگر در انگلستان به فردى ليبرال گفته شود او يك راست ميانه يا راست افراطى تلقى مى شود. در آمريكا اگر محافظه كاران كسى را ليبرال بخوانند منظورشان چپ است، البته به مفهوم آمريكايى آن. بنا بر اين و برای مثال مجله اكونوميست از نظر انديشه هاى راديكال در انگستان يك مجله متمايل به راست تلقى مى شود و توسط محافظه كاران آمريكا يك مجله متمايل به چپ به حساب مى آيد. بايد تاكيد كنم كه نه چپ ارو پايى و نه چپ آمريكايى هيچ وجه مشتركى با چپ ايرانى ندارند و بايدهر كدام را در سنت تاريخى و فلسفه اجتماعى خاص خود شناخت.

اما در مورد مفهوم نو ليبرال . اين مفهوم هم دچار سر در گمى بوده است. اولين استفاده از اين واژه مربوط به سال ١٩٣٨ در آلمان توسط روستاو است كه آن را در مقابل انديشه ليبرال ارو پايى-به تعبیر آزادى كامل فعاليت اقتصادى- به كار برد. در اين معنى، نو ليبرال عبارت بود از طرفدارى از اولويت ساز و كار قيمت، آزادى فعاليت اقتصادى، رقابت و وجود يك دولت بى طرف قوى. در دهه ١٩٥٠-٦٠ انديشه هاى اقتصاددانانى مانند فون هايك ومكتب اطريش كه ضرورت نقش حد اقلى دولت را در ابعاد جديد و استدلال جديدى در مورد خطرات ورود دولت به فعاليت اقتصادى مطرح كردند، به عنوان نو ليبرل شناخته شد. در سال هاى -١٩٧٣تا ١٩٩٠- كه عده اى از دانشگاه شيكاگو به مشورت اقتصادى دولت ديكتاتور شيلى مشغول بودند اين مفهوم توسط روشنفكران لاتينو اسپانيايى زبان، واژه نو ليبرال، در يك چارچوب منفى بكار رفت. و البته نتايج سياست هاى اقتصادى مزبور بر ارتقاء دموكراسى و پيشرفت اقتصادى و سياسى شيلى را هم فراموش كردند. در آمريكا برخى نويسندگان سياست هاى كلينتون و برخى دیگر سياست هاى متفاوتی که ريگان پی گرفته بود را نو ليبرال خوانده اند. اين سر در گمى سبب شد كه در سال ١٩٨٣ يك روزنامه نگار به نام چارلز پيترز متنى تحت عنوان 'مانيفست نو ليبرال ' بنويسد كه در مقدمه آن چنين مى گويد؛ "ما هنوز به آزادى و عدالت معتقديم، به فرصت برابر براى همه اعتقاد داريم، طرفدار ترحم به گرفتار شده ها، و كمك به فرو افتاده ها و از قلم افتاده ها هستيم. اما ديگر به صورت خود كار با دولت بزرگ و اتحاديه هاى كار گرى موافق نيستيم. در واقع در جستجوى راه حل، هر نوع راه حل اتوماتيك چه راه حل ليبرل و يا محافظه كار را با ترديدمى نگريم...". به هر حال این دو مفهوم خارج از مباحث سیاسی روز مره و مباحث روشنفکران معترض سخنگوی علمی و منسجم خاصی ندارد و بر حسب نیاز مورد استفاده قرار می گیرد. در ایران کلمه لیبرال تو سط حزب توده به صورت ناسزا به کار می رفت، حتی بدون این که معادل فارسی واژه را هم بکار ببرند، که به معنی طرفدار آزادی