آیا ممکن است ایران سوریه شود؟.. ✍مهردادفرهمند (بخش اول)

آیا ممکن است ایران سوریه شود؟

✍مهردادفرهمند (بخش اول)

🔹می گویند ایران را با سوریه مقایسه کردن خطاست. خیر خطا نیست. قطبی شدن جامعه، خشونت، دخالت خارجی و تروریسم بیماریهای جهان‌شمولند.

🔹همان‌گونه که بیماری‌های بشری سیاه و سفید و آسیایی و آمریکایی و آفریقایی نمی‌شناسند، این بیماری‌ها هم به هر جامعه مستعدی سرایت می‌کند. جامعه مستعد بیماری هم یعنی جامعه نا امن و ناآرام. تن بیمار مستعد هر چرک و عفونتی است. مشابه همان چرک و عفونتی که سوریه را گرفت، هر کشور دیگری را هم می‌تواند بگیرد.

🔹در سوریه و لیبی بر خلاف برخی دیگر کشورهای مسلمان و عرب، بنیادگرایان اسلامی اقبال چندانی نداشتند. نه فرهنگ این کشورها پذیرای سلفی گری و جهادی‌گری بود و نه پنجه آهنین پلیس به این جماعتها اجازه رشد می‌داد. در صفوف القاعده هم کمتر سوری و لیبیایی دیده می شد. در دوران انقلاب لیبی که من در این کشور بودم، اصلا شیعه و سنی در این کشور معنی نداشت. در کشوری که عموم مردمش سنی مذهبند، اصلا کسی نمی‌دانست شیعه و سنی یعنی چه. ریش بلند و بانوی روبنده پوش هم دیده نمی‌شد. اما درست یک سال بعد در لیبی، هر جا که می‌رفتیم اولین سوالی که از من و همکار عراقی‌ام می‌پرسیدند این بود که شیعه‌اید یا سنی؟ بازار روبنده و ریش بلند پررونق بود و وابستگان القاعده در حال به دست گرفتن کنترل بنغازی بودند. همه اینها هم لیبیایی بودند و از خارج نیامده بودند. در سوریه هم همین روند طی شد و اکنون تقریبا همه گروه‌های مسلح مخالف نظام در این کشور را بنیادگرایان اسلامی تشکیل می‌دهند، با این فرق که برخی را غرب تروریست می‌داند و برخی را میانه رو.

🔹جامعه ایرانی فرق دارد و مستعد این بیماریها نیست؟ چرا هست. لزومی ندارد حتما پای داعش و القاعده به ایران باز شود. همه ایدئولوژی‌های دیگر هم نسخه های رادیکال و خطرناک بدتر از داعش دارند. بالا گرفتن خشونت در جامعه‌ای قطبی شده و دخالت از خارج می‌تواند هر کشوری را سوریه کند حتی اگر سوییس باشد. چه برسد به ایران.

🔹آنچه در قهدریجان و ایذه و درود رخ داد در خیلی جاهای دیگر ایران می‌تواند اتفاق بیفتد. وقتی خونی به زمین ریخته شد دیگر اینکه اصلا تظاهرات بر سر چه بود فراموش می‌شود و کسی هم دنبال آن نمی رود که ببیند گلوله اول را کی شلیک کرد. خشم و خونخواهی و انتقامجویی با سنگ و چوب و قمه و تفنگ شکاری در برابر لگد و باتوم و ژ - ۳ و کلاشنیکف آغاز می‌شود و بزودی به آر پی چی و خمپاره و استینگر و راکت می رسد. در هر گوشه و کنار کشور پادگان و پایگاه و اسلحه‌خانه‌ای است که کافی است در یکی از آنها باز شود. پشت مرزها هم انبارهای سلاح آماده سرازیر شدن به کشور است و کیست که پشت این مرزها از آشوب در ایران خوشحال نباشد و نخواهد گازی از این سیب بزند؟ یکی همین محمد بن سلمان که خودش علنا گفته معرکه را به داخل ایران می‌کشاند. ماجراجویی‌هایی که تاکنون در منطقه کرده، از محاصره قطر تا گروگانگیری سعد حریری نشان داده که دربند عاقبت اندیشی نیست.

🔹می‌گویید ایران زمینه خشونت ندارد؟ خیلی خوب هم دارد. تا اینجا شمار قربانیان این نا آرامی که هنوز هم آن را در خور نام جنبش ندانسته و خیلی هم جدی اش نگرفته اند، کم بوده؟ وای به اینکه جدی شود. نظامی بر سر کار است که جمع کثیری را از آلونک‌های حاشیه شهر به برج‌های الهیه و از الاغ به پورشه و فراری رسانده. کسانی که به خواب نمی‌دیدند روزی کارمند ساده اداره ای شوند،‌ وزیر و وکیل شده اند و قوم و خویش را که هیچ، حتی پسرخاله دختر دایی گربه همسایه شان را هم از ته آغل‌های دارقوزآباد پشت کوه آورده و صاحب ویلای شمال و ماشین سانتافه کرده اند. اینها آیا حاضرند به این راحتی از قدرت دست بکشند؟

این سوی معرکه تا بن دندان مسلح به انواع ابزار سرکوب است و آن سو، جمعیتی است خشمگین که چیزی برای از دست دادن ندارد. در لابلای این جمعیت خشمگین هم یکی می‌خواهد رضا شاه را سر کار بیاورد، دیگری دنبال دیکتاتوری پرولتاریاست، آن یکی آنارشیست است این یکی فاشیست. فردا قومیتچی ها هم سر می رسند و گل به سبزه آراسته می شود و هردولت همسایه و قدرت کوچک و بزرگی پشت یکی شان می ایستد.‌‌

🔹دقت داشته باشید که صاحبان این اندیشه‌ها قرار نیست در آرامش و فضائی دموکراتیک دور هم جمع شوند و بر سر تقسیم قدرت گفتگو کنند و ساز و کاری هم برای پیشگیری از خشونت برقرار سازند. بلکه ابتدا محیط نا آرام و خشن است که شکل می‌گیرد و بعد گروهها با اندیشه ها و اهداف گوناگون در این فضا، مجال ظهور و رشد می‌یابند. اگر برعکس بود که اصلا جنبش اعتراضی به راه نمی‌افتاد و کار به اینجا نمی‌کشید.

ادامه دارد.....