زمستان بود.. روز اول گفت: «دوستت دارم».. جوابی ندادم

زمستان بود.
روز اول گفت: «دوستت دارم».
جوابی ندادم.
روز دوم گفت: «دوستت دارم».
نیم نگاهی انداختم و باز جوابی ندادم.
روز سوم گفت: «پدر دوستت دارم». اتفاقی نیفتاد.
روز چهلم گفت:‌ «پدر دوستت دارم». دلم شکست.
روز چهل و یکم گفت: «پدر دوستت دارم». اشکم سرازیر شد.
روز چهل و دوم گفتم: "عزیزترینم، دوستت دارم".
روز چهل و سوم درختها شکوفه زده بودند.

#آوای_دوست #داستانک #مینی_مال #ابراز_محبت #دوستت_دارم
@avaaye_doost