📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
اجتماعی تن دهد بلکه قرار است روشن کننده و هدایتگر موضوع باشند
اجتماعي تن دهد بلکه قرار است روشن کننده و هدایتگر موضوع باشند. در دورهی آقای گلشیری و رضا براهنی همین وضعیت وجود داشت. الان واقعیت این است که دستکم کسی را حذف فیزیکی نمیکنند اما آن هنگام که حذف فیزیکی میکردند؛ اما چون آنها خودشان را فراتر از این ماجرا میدیدند تن به این قضیه نمیدادند. به خاطر اینکه ما دوتایی عاملی داریم که با آن مخالفیم بیایم همدیگر را تایید کنیم نه اصلا تن به این ماجرا نمیدادند. به متون هم دیگر انتقاد داشتند جایی هم که لازم بود در کنار هم میایستادند. بارها این اتفاق افتاده است و توجیه کنندهی ماجرا این شده است. الان تا حدی توجیه کنندهی این رفتار های توام با تایید یکسره این مساله شده است. آنها، آن طرف هستند و ما این طرف هستیم پس می خواهیم مقابل آنها باشیم باید با هم دیگر باشیم و این دست توجیهها را در عدم انتقاد اثر گذار میآورند. حتا اگر کار سخیف هم نوشتهایم بگویم بهترین است ؛ فلان و بهمان است من اما شک دارم به آدمهایی که با اين رويكرد خودشان را این طرفي اعلام میکنند و نميتوانند جزء یک جریان باشند به این قضیه مشکوک هستم. دیگر اینکه گیریم همینطور باشد این را درست نمیدانم. هنرمند فراتر از این ماجراها باید به قضیه نگاه کند. اگر حافظ و سعدی این همه بزرگان ادبی این طوری میخواستند فکر کنند اصلا ما صاحب این ادبیات درخشان کلاسیک نبودیم. همه می رفتند در یک اتحاد قرار میگرفتند و متون سخیف هم دیگر را تعریف و تمجید میکردند. اصلا جریان ادبی یک چیز دیگری میشد.اما من احساس میکنم این نوع توجیه کنندهها هم خطا است و معتقدم که از جایی هدایت میشود که ادبیات به یک جریان خنثی، بیصدا و بی اثر تبدیل شود. فکر میکنم نویسندهها باید جلوی این مساله بایستند من اگر به متن مهسا محبعلی انتقاد دارم باید انتقادم را مطرح کنم. این اصلا مخل دوستی و کنار هم قرار گرفتن و همچنین تحقق آیندهی بهتر برای زندگی و جامعهی ما نیست. جامعهی بهتر به شرطی اتفاق میافتد که ادبیات و هنر بهتر داشته باشد.
این نکتهای که میگویید من بارها به عنوان منتقد و داستاننویس امتحان کردم، دربارهی کارهایی منفی نوشتم یا حالا نظر انتقادی داشتهام، ديدهام دوستیام بهم خورده است در این فضا نشدنی است به نظرم خیلی ایدهالیستی است .
محمد حسینی؛ ببنید آن دوستی که این طوری بهم میخورد بهتر است که بهم بخورد. من با همین خانم محبعلی و چند نفر دیگر جلسهی داستانخوانی داشتیم دیگر به خدا قربان و صدقهی هم دیگر نرفتیم. اگر محبعلی ضعف متن مرا میگفت به من لطف میکرد چون داشتم متنی را میخواندم که هنوز چاپ نشده بود.آن چه او بهم میگفت اگر میفهمیدم چی میگوید در متنم منعکس میکردم بعد افتخارش برای من و آن جمع بود؛ آدم اگر اینکاره باشد و قضیه برایش جدی باشد به خدا تشکر خواهد کرد. همین چند روز پیش در اینترنت دیدم که کسی از متن دیگری تحسین کرده كه بله عالیست فلان و بهمان بعد نویسنده با شرمساری نوشته بود به خدا کتابم هنوز توزیع نشده است. اين رفتار خیانت است. یعنی داری دیگری را فریب میدهی و این زشت است. آن دوستیام به گمانم بهم بخورد خوب است.
مهسا محبعلی؛ اشاره کنم به صحبتهای آقای حسینی دربارهي ماجرای خودی و غير خودی گفت؛ من فکر میکنم اصلا این مساله را خیلی بزرگش کردهاند واقعیت این است که مساله ی ادبیات دولتی همیشه بوده است، اما هرگز اصلا اهمیت نداشته است. جریانی نیست که ما بخواهیم دربارش حرف بزنیم اصلا چیزی نیست ادبیاتی که انواع حمایتها را دارد و صد و ده سکه و غیر و ذالک را دارد سوبسید تزریق میشود اصلا وجود ندارد.
محمد حسینی؛ دقیقا اگر چیزی هم بوده که خوب بوده است و به نوعی خواستههای حاکمیت را هم بر آورده کرده است، این طرفیها نوشتهاند.
مهسا محبعلی؛ دقیقا از نظر من چیزی به نام ادبیات دولتی وجود ندارد. چیزی نیست که بخواهیم با آن مقابله کنیم وقتی چنین چیزی وجود ندارد پس مقابله کردن و متحد شویم مقابل آنها باشیم و حواسمان باشد در این شرایطی که دارند برای ما نویسندهها میزنند. این آفت و آسیب است. یک دشمن خیالی دارند برای ما درست میکنند یک جنگ سردی دارند برای ما درست میکنند که اصلا وجود ندارد. ادبیات دولتی چون خوانده نمیشود و مخاطب ندارد اصلا وجود ندارد. حالا آقای و خانم فلان بروند هزار کتاب هم سر هم کنند. نهایت میرود جزء ادبیات عامهپسند قرار ميگيرد. ما داریم دربارهی ادبیات جدی حرف میزنیم مقابل مان چیزی نمیبینم ما داریم یک دشمن خیالی درست میکنیم. این اتحاد صوری آفت آن جمع است. به قول آقای حسینی این ماجرا آن هنگام که براهنی و گلشیری بود جدیتر بود کار به حذف فیزیکی هم کشیده میشد، جریانها و نقدها خیلی جدیتر و اثر گذارتر کار میکردند. اگر از این آسیب سخن بگویم اهمیت دارد.
البته بحث شکل گرفتن خودی – غیر خود