غزل برهانی: درود بر دوستان و خانم رضوی زاده

غزل برهانی: درود بر دوستان و خانم رضوی زاده
توصیف ها خوب بود و من را هم برد کنار یک مجروج در گذشته ای که از آن به لحاظ ضعف اعصاب فرار می کنم. اخر من هم بچه ی جنگم و آن روزهای بد صدای آژیر قرمز از راه بندناف از قلب خسته و ترسیده ی مادرم به من هم انتقال یافته. با این که این اتفاقها جز تاریخ خونین خرمشهر است من یکی اعصاب خواندنش را ندارم چون روایت را جز با حضور در آن نمی شود فهمید.

مانا باشید