نگاهی به داستان انتری که لوطی اش مرده بود صادق چوبک. حمزه خوشبخت

نگاهی به داستان انتری که لوطی اش مرده بود صادق چوبک
حمزه خوشبخت

آنچه در این نوشتار بنده به دنبال آن هستم کشف لحظه های داستانی و نگاهی به عناصر داستان در داستان انتری که لوطی اش مرده بود می باشد.
داستان از آغاز به صورت سیر زمانی(یکی بود یکی نبود) شروع میشود و با راوی دانای کل. که البته گاه از دانای کل بودن به در می آید. مخصوصن جمله ی آغازین داستان «راست است که...» این جمله راوی داستان را به سمت نویسنده می کشاند همان چیزی که نمی بایست در داستان باشد.در داستان نویسی نویسنده بیرون گود است و فقط روایت راوی را می نویسد حال آنکه در این داستان گاهن ردپای نویسنده و تفکر سیاسی اش را می بینیم.
شخصیت ها فوق العاده پرداخت میشود و بخشی از بار سنگین تعلیق در این داستان به دوش شخصیت پردازی است. شخصیت انتر و لوطی. ما لوطی مرده را گاه در این شخصیت پردازی چنان زنده پرداخت شده می بینیم که احساس می کنیم هر آن ممکن است لوطی از جا بلند شود و بگوید شوخی کردم و یا انتر را ادب کند. و از قوت های این داستان همانا همان است که پرداخت شخصیت ها عادلانه صورت گرفته است و همه حضور دارند حتا مردمی که برای تماشا می آمدند.
زبان داستان(توصیف، فضاسازی، رنگ پاشیده در کلمات و حس حاکم به داستان، دیالوگ ها) فوق العاده است. مخاطب تمام حس آزادی یک موجود همیشه در بند را در کلمه کلمه ی داستان می بیند. گاه تند و آرام رفتن های کلمات از حهت حفظ زبان داستان است و دیالوگ ها.
پرداخت فیزیک روانی شخصیت ها (مخصوصن انتر) این داستان را از آغازین داستان های مدرن ایران کرده است.
تنها نکته ای که باقی می ماند شعارهای سطحی و «رو» در داستان است که‌کاش کلماتی مثل آزادی و در بند بودن و بازگشتن ب زنجیر از فرط هولناک بودن آزادی برای آنکه به در بند بودن عادت کرده است در داستان پرداخت میشد یعنی پرداخت داستانی بهتری می داشت. و همین جاست که می نویسم مخصوصن در پایان بندی صادق چوبک است که جای راوی می نشیند....
هر چه هست این داستان از نمونه های ارزشمند داستان نویسی فارسی ست


حمزه خوشبخت