سهل تستری بر آب برفتی که قدمش ترنشدی

سهل تُستَري بر آب برفتي که قدمش ترنشدي. يکي گفت: «قومي گويند تو بر سر آب مي روي.» گفت: «مؤذن اين مسجد را بپرس، که او مردي راست گوي است.» گفت: «پرسيدم، مؤذن گفت: من آن نديدم؛ لکن دراين روزها در حوضي درآمد تا غسل سازد، در حوض افتاد که اگر من نبودمي در آن جا بمردي.» (تذکرة الاوليا)