سلام و ارادت وحید عزیز-اقای حسینی گرامی

سلام و ارادت وحید عزیز-اقای حسینی گرامی
شادزی-این قلم هرچه در داستان دوم گرانمایه است-در داستان اول پلشت است!دو تفاوت عمیق که میتواند گنج و رنج تورا اشکار کند- نمی و یمی-غمی و روز نوشتی-مقیاسی خوش خوان از امکانات و حربه های یک نویسنده که خوش عیار مینویسد-داستان میخواند و کارشناس است-اما من که شمشیرم به نشانه رفاقت بااهل داستان همیشه پدیدار است-می خوام بگم داستان اول شرطی و شفاهی است-خوش رقص و الوات و عیار و مردانه-لوطی کشی -اما مقراض ادبیت ندارد-فحش خوری ملس از روایط مردانه-سرپاشاشیدن هنر نیست-غفلت ادبی است-رنج نا اگاهی دارد-این زندگی در آمده و قبل از تو هم محمد کلباسی و رضا دانشور و ساعدی و خیلی ها توی این بزنگاه سربازی و سپاه دانشی فرو رفته اند-و بعد رویکرد دیگری را طی طریق کردند-حالا شما اخوی برگ دومی هم داری که سخت به دل مینشیند-ان سوی سیم خاردار باشد برای مردها و پادگانیسم و انسان شوونیستی که ارمان هایش گم و گور میشود-اما دومی -فرشته ای در جاده های شمالی که داستان ادبیت ادبیات داستان است-ادیت شدن کلمات و منیاتور فرح بخش در عین نفر انگیزی-موج و طوفان دارد-سنگ و خارا و عقیق دارد-اصل داستان چالش ها با روح است-خمیده و شکسته نیست-در عین عریانی داستان خوان است-عشق درون متنی با نفرت صوتی به مدد ارکستروار کلمات-رژه منظم تداعی و معانی حادثه با کلمات ترنج وار-را در خود ذخیره دارد-کنسروی نیست که همه چیز تویش باشد و نباشد-ماده مغذی حیات نویسنده حباب وار نیست و جلا میدهد در عین سبعیت جاودانه انسان و نه فرشته خویی- این فرشته قرشمال است و این مبارک است-مبارکت و مبارکمان تولد این داستان و این داستان نویس که -وحید حسینی- نامش است!درودها با مهر-