گفت و گو با وحید حسینی ایرانی …روایتی از ۱۱سالگی ماتیکان.. علی زینالی:

گفت و گو با وحید حسینی ایرانی


روایتی از 11سالگی ماتیکان

علی زینالی:
وحید حسینی ایرانی، نویسنده و روزنامه‌نگار را باید در جلسات ماتیکان، موقع نقد ادبی مشاهده کرد. نقدها و نظراتی بسیار دقیق او که نشان از اطلاعات بالای فرهنگی اوست برای هر داستان نویسی می‌تواند جذاب باشد. در این روزگاری که منفعت طلبی در هرکاری بیداد می‌کند، وحید حسینی به همراه دیگر دوستانش انجمن ماتیکان را 11 سال است که به صورت یک NGO (سازمان مردم نهاد) در سرما و گرما، با همه سختی‌ها و محدودیت‌ها برپا نگه داشته‌اند. بدون شک بعد از این 11 سال، او به واسطه دوستی با هنرمندان، بهتر از خیلی از مسئولین با فضای فرهنگی مشهد آشنایی دارد و نظراتش می‌تواند چاره ساز درد نویسندگان مشهدی باشد. نویسندگانی که به هیچ شمرده می‌شوند و از نعمت این استعداد، سرزمینشان هیچ بهره‌ای نمی‌برد.

*ماتیکان را معرفی کنید.

انجمن ماتیکان داستان کارش را رسماً از خرداد 83 به شکل سمن(سازمان مردم نهاد) یا NGO در مشهد آغاز کرد. چند جوان علاقه مند به داستان نویسی بودیم و این چند تن در این ده دوازده سال گمانم به صدها تن رسیدند. البته شکل فعالیتهای ما که بیشتر بر برگزاری نشستهای هفتگی متمرکز است اقتضا می کند که همه این افراد فعال نباشند و نشستها با تعداد شرکت کننده هایی به اندازه شاگردان کلاسِ درس برگزار شود. رفت و آمد هم زیاد بوده؛ از کسانی که احیاناً داستان نویسی یا حضور در جلسات را بوسیده و کنار گذاشته اند تا دوستانی که در این جلسات با هم آشنا شدند و سلیقه های نزدیک سبب شد بروند و جلسه ای مستقل تشکیل دهند. البته تا جایی که حضور ذهن دارم هیچ یک از این انشعابها به سرانجام نرسید اما خدا را شکر انجمن ماتیکان داستان با تمام مشکلاتی که از سر گذرانده همچنان زنده و پویاست. در حال حاضر انجمن در پایتخت و شهرهای دیگر هم شناخته شده است و گاهی داستان نویسانی از نقاط گوناگون کشور در نشستهای ماتیکان داستان حاضر می شوند. همچنین انجمن مجازیِ ما در تلگرام هم به دو شکل گروهِ دویست نفره و کانال نامحدود حضور دارد و اخبار و مطالب گوناگون مرتبط با ادبیات داستانی را به اعضا که از ایران و حتا خارج از کشور هستند ارائه می کند.

* با همه این حرفها هدف ماتیکان چیست؟

در آغاز بنا به اقتضای سن و سالمان آرمانهای زیبایی داشتیم که خب طبعاً خالی از کلی گویی نبود. برای نمونه یادم هست که یکی از اهدافی که در اساسنامه مان نوشته بودیم اعتلای ادبیات داستانی -مشهد یا خراسان یا کشورم را خاطرم نیست- بود. اما امروز به این نتیجه رسیده ام که همین که علاقه مندان داستان نویسی شهرم در محیطی دوستانه با هم آشنا شوند و داستانهای هم را بخوانند و تبادل تجربه و دانش ادبی کنند اتفاق مثبتی است. در آغاز کار پای احساسات ملی گرایانه هم در میان بود و به ابراز این احساسات، از عشق به ایران عزیز تا عشق به مشهد، تاکید می کردیم؛ برای همین هم در جستجوی ریشه ها نامی از ایران باستان روی انجمن مان گذاشتیم؛ ماتیکان که در دو حوزه معنایی کتاب و رساله و داستان و همچنین مهم و اصلی و اساسی تعریف می شود، واژه ای پهلوی است. حتا در دو نشریه ادبی هنری که سردبیر آن بودم و گروه نوشتاری اش را از میان همین بچه های انجمن انتخاب کرده بودم تاکید داشتیم که داستان نویسهای مشهدی را به علاقه مندانِ کشوریِ ادبیات معرفی کنیم. این علاقه به شکلی تعدیل شده در خود من هنوز وجود دارد اما کاملاً شخصی است و در میان دوستان ما در انجمن تنوع گرایش فراوان است. طی این سالها کوشیده ایم نشستهای هفتگی معمول را که خود شرکت کننده ها برای همدیگر داستانهاشان را می خوانند و تبادل نظر می کنند، با وجود بازدارنده هایی که هست منظم برگزار کنیم، در کنار آن با برنامه های ویژه ای مانند نقد و بررسی آثار بزرگان داستان کوتاه و رمانِ جهان، ارائه مطالب آموزشی، دعوت از نویسندگان شناخته شده(یوسف علیخانی، علیرضا ایرانمهر، فرهاد جعفری و...)، چاپ و معرفی آثار اعضا در نشریاتی که با آنها ارتباط داشته ایم و جز اینها به کیفیت کار انجمن بیفزاییم.

* ماتیکان محل تجمع چه نویسندگانی است؟ آیا هرکس با هر نگرشی میتواند حضور یابد؟

برای حضور در نشستها و برنامه های همگانی انجمن ماتیکان داستان، هیچ محدودیتی نیست و شما از گرایشهای فکری گوناگون تا سطوح مختلف -مبتدی و صاحب کتاب- در میان شرکت کننده های نشستها می توانید پیدا کنید. حتا دوستانی هستند که تنها به داستان علاقه دارند و خودشان نمی نویسند. تنها محدودیتی که قائل شده ایم بحثهای سیاسی و اعتقادی است که به نفع ادبیات از آن پرهیز می کنیم.

* از این نویسندگان آیا اثری هم چاپ شده؟ خود شما چطور؟

بله. دوستان ما در انتشاراتیهای مطرح کشور مانند هیلا و چشمه و افراز و ثالث کتاب چاپ کرده اند یا در دست چاپ دارند. داستانهای خود من بیشتر در نشریات(همشهری داستان، تجربه، فرهیختگان، نوشتا، خوانش و...)