📢چرا ژان پل سارتر از نظام شوروی حمایت کرد؟

📢چرا ژان پل سارتر از نظام شوروی حمایت کرد؟
@matikandastan

مصطفا ملکیان:🔹نیچه نظام حقوقی دموکراتیک را نمی پسندید؛ همان که مرحوم دکتر شریعتی می گویند دموکراسی رأس ها یا دموکراسی رمه ها. که البته این نقد اختصاصی به نیچه نداشت؛ کرکگور که تقریبا ۵۰ سال قبل از نیچه زندگی می کرد او هم یکی از ناقدان بزرگ دموکراسی بود. درست است کرکگور الهی بود و نیچه الحادی اما یکی از نقاط مشترک اگزیستانسیالیستها این است که برای دموکراسی در نظام حقوقی ارزش قائل نیستند. به این خاطر که در دموکراسی یک نوع برابری طلبی می خواهید؛ یعنی بین یک آدم لمپن با یک آدم تحصیل نکرده و یک ادم تحصیل کرده همه یک به یک حساب بیاید.
اما اگزیستانسیالیستها نمی توانند بپذیرند که فکورترین آدمیان با بی فکر ترین آدمیان رأیشان به طور مساوی محاسبه شود. این امر توجه نکردن به تفاوتی است که انسانها واقعا دارند.

🔹شما دقت کنید که سارتر -که این قدر در دهه های ۴۰ و ۵۰ روشنفکران ما تحت تاثیرش بودند- او چرا این قدر از شوروی حمایت می کرد؟ با اینکه خیلی از همفکرانش دست برداشتند؛ مثلا آلبرکامو دست برداشت، آندره ژید دست برداشت.
زیرا او می دید یک طبقه ای به نام حزب حکومت کنند خیلی بهتر از این است که مردم اظهار نظر کنند؛ چون اظهار نظر در این مباحث یک علمی می خواهد که مردم آن علم را ندارند.
البته توجه کنید من دفاع نمی کنم صرفا دارم نقل می کنم.

🔹از این نظر ریچارد رورتی می گوید به نظرم دو فلسفه وجود دارد: یک فلسفه ای که به درد زندگی فردی می پردازد و فلسفه ای که به درد زندگی اجتماعی می خورد.
می گوید اگزیستانسیالیسم فلسفه ای است که فقط به درد زندگی فردی می خورد و انتقاد می کند که فیلسوفان اگزیستانسیالیم نمی توانند بپذیرند برابری بین انسانها را. از طرفی انگار باید انسانها حق برابر داشته باشند در تعیین سرنوشت خودشان و از سویی ما می بینیم یک آدم در یک جامعه می تواند رأیش ارزشمند تر از رای ده میلیون انسان باشد به لحاظ اندیشه ای که کرده است درباره رای خودش. رأیش را همین طور پرت نکرده است در صندوق، در پشت رأیش یک پشتوانه ی عظیمی از تفکر و اندیشه است.
اما در نظام دموکراتیک چاره ای جز این نیست که بگویند او یک رأی دارد این هم یک رأی دارد. (کانال مصطفا ملکیان)
@matikandastan