📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
یادداشتی بر بوف کور از رضا براهنی …
یادداشتی بر بوف کور از رضا براهنی
... این نکته اخیراً برای ما روشن شده است، بهویژه توسط آقای بیژن جلالی که خانواده هدایت ریشه ایلخانی و آسیای میانه ای دارد. ولی لازم است در مورد ریشه بوگامداسی و ترکیب واژگانی آن به نکتههای زیر که از منبعها، لغتنامهها و دائرةالمعارفهای مختلف جمعآوری کردهئیم- از سه زبان فارسی، ترکی و انگلیسی- توجه دقیق داشته باشیم.
بیگ در ترکی بهمعنای آقا، ارباب، امیر قبیله و فرمانده سپاه، نجیبزاده و اصیل بوده است و بهطور کلی لقب اشراف خارج از خاندانهای سلطنتی است. "پک" و "بک" چینی بهمعنای خدا و پادشاه است که در "بغپور" بهمعنای خاقان چین و تغئیریافته آن بهصورت فغفور دیده میشود. تا چه حد این کلمه با "بغی" عربی بهمعنای ظلم و تعدی مربوط است، روشن نیست.
آنچه روشن است "باگا"ی عصر ساسانی بهمعنای خدا است که با مفهوم آن در چینی مناسبت دارد. "پی" (Pi) در میان شمنیستهای آلتائی در خطاب به شمن بهمعنای "بزرگ" و در مناجاتها و وردهای و ذکرهای شمنی بهکار برده میشده است. میدانیم که "بک"، "بی"، "بیک" و "بیگ" در طول قرنها از چین تا اروپای شرقی لقبهای دیوانیان و قومهای مختلف قرار گرفته است.
"بیگم" هم بهمعنای "بیگ من" و هم در معنای مؤنث بیگ، همسطح جنسی بیگ از دیدگاه اجتماعی و خانوادگی است. "بیگم" لقب مادر در زبان ترکی است. در هند، که به شکلهای مختلف در میان خاندانهای ترک بهکار گرفته شده، بهمعنای ملکه و شاهزادهخانم مسلمان است. اگر با قرینههای مربوط به معناهای "بیگ ، به "بیگم" نگاه کنیم، حتما شمنهای زن، بیگم خطاب میشدهاند.
"داس" از ریشه "داسا" در سانسکریت بهمعنای شیطان، دشمن، کافر و خدمتکار است و نسبت دارد با "داه" فارسی که به معنای کنیزک، خدمتکار و دایه است. "داس" بهمعنای برده و خدمتکار هندو هم هست. مؤنث آن "داسی" است که بهمعنای زن برده و کنیزک هندو است و معمولا در مورد زنهائی از موقعیتهای پائین اجتماعی بهکار گرفته میشود.
ریشههای اصلی این کلمهها برای درک ماهیت بوگامداسی اهمیت دارد. گاهی دیگران نیز به یکی- دو ریشه از این ریشهها توجه کردهاند. بهعنوان مثال منتقد آمریکائی گفته است امکان دارد هدایت در مورد بوگام به Begum فرانسه نظر داشته باشد و نه به Beggoom و Begaum انگلیسی که در لغت آکسفورد آمده است. ولی بهراستی کسی که اینهمه وسواس در کار خود نشان داده است، ممکن است در انتخاب اسم یکی از شخصیتهای رمانش به فرهنگ لغت فرانسه مراجعه کرده باشد، آنهم نویسندهئی مثل هدایت که ریشه خانوادگییش شاید به همین بیگها و بیگمها میرسیده است؟
از نظر فنی تردید نداشته باشیم هدایت میدانسته است چه میکند. نوع انتخاب اسمها و ابلاغ آنها به خواننده از تصور تئوریک او از ادبیات سرچشمه میگیرد. بوگامداسی از دو کلمه بوگام و داسی ترکیب شده است. ولی هر دو کلمه را باید هرمافرودیتی خواند. بوگام شکل لهجهئی بیگم است و بیگم، در واقع بهمعنای زنمرد است. یعنی کلمه دوجنسی است. داسی نیز که مؤنث داس است، مثل بوگام دوجنسی است. ریشه بیگم اورالی- آلتائی و ریشه داسی هندواروپائی- یعنی سانسکریت، فارسی و هندو است. در ترکیب دو ریشه زبانی نیز، آن حالت هرمافرودیتی صورت گرفته است. یعنی هدایت از ترکیب دو کلمه هرمافرودیتی نام مادر را میسازد. در واقع واژه بوگامداسی حافظه پیشتولد مادری بهنام بوگامداسی است. فقط از طریق معکوسسازی معکوسسازی هدایت میتوانیم بفهمیم که در ذهن هدایت نسبت بهموقعیت جنسیتهای مختلف چه میگذشته است. هدایت، بیگ را بهطرف بیگم یا بوگام حرکت داده، کنار آن داس را بهسوی داسی حرکت داده و از ترکیب دو واژه هرمافرودیت که در واقع دوگانههای جنسی را مخفی کرده است، یک موجود بهنام بوگامداسی ساخته است. در واقع او مرد معکوس را زن نامیده است و با معکوسسازی آن میرسیم به مغز خود آن بیگ. ما معکوسسازی او را معکوس میکنیم. او نشان نمیدهد آن حافظه پیشتولد این کلمه چه بوده است. در واقع هدایت در بعدهای مختلف تحتتأثیر اتو رنک قرار گرفته است. بهدلیل اینکه اتو رنک واضع قضیه حافظه پیشتولد است. از وجود هر کسی که متولد میشود، بهدلیل درد و رنج خود زائیده شدن، حافظه پیشتولد حذف شده است. از وجود بوگامداسی که رقاصه هندی است، حافظه تشکل و ترکیب و تکوین واژهئی آن فراموش شده است.