📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
در عینحال در سکهزدن این واژه، هدایت همان کار را کرده است که متافیزیک نیچهئی در مورد روند حرکت انسان کرده است
در عینحال در سکهزدن این واژه، هدایت همان کار را کرده است که متافیزیک نیچهئی در مورد روند حرکت انسان کرده است. میمون مرحله فیزیکی حیوانی موجودی بوده که بعد انسان شده است. در قاموس نیچهئی- هایدگری، متافیزیک یعنی عبور از فیزیک قبلی بهسوی فیزیک بعدی که در واقع متافیزیک آن فیزیک قبلی خواهد بود. همانگونه که انسان امروز آخرین انسان است و پروسه تکوین او بهسوی آن موجود آینده، او را بهفراموشی خواهد سپرد و آن موجود آینده- ابرانسان- در واقع در ارتباط با انسانی که امروز وجود دارد، دچار فراموشی خواهد شد. بوگامداسی متافیزیک در متافیزیک بیگ و داس است. بیگ رفته به طرف بیگم؛ داس رفته به طرف داسی؛ بیگ و داسی با هم ترکیب شدهاند. نتیجه پیدایش موجودی است در حال تبرا جستن از روند شکلگیری خود. زیرا او فقط مادر است؛ فقط رقاصه هندی است در معبد لینگم. فقط از طریق معکوسسازی ِ آن معکوسسازی میتوانیم آن اصل اولیه را پیدا کنیم و این پروسهئی است که هایدگر در کتاب متافیزیک، هستی و زمان و چه چیز اندیشیدن نامیده میشود؟ در پیش گرفته است. هدایت با بهکار بردن کلمه به اینصورت، درک مفهوم آن را عقب انداخته است. بهتعبیری که ما هم در فرمالیسم روس و بررسی رمان آن را میبینیم: لذت هنری در رمان را کش دادن، عقبانداختن را اصل آگاهی یافتن از ماهیت اثر قرار میدهد. ولی یکنکته را در کار هدایت نمیتوان نادیده گرفت. نشانهئی بهنام بوگامداسی چند نشانه را در خود مخفی کرده است. هدایت که اینهمه در مورد اسمها و لقبها دقت کرده است، پیرمرد خنزرپنزری و لکاته و اثیری و غیره نمیتوانسته است بوگامداسی را بهتصادف انتخاب کرده باشد، بهویژه از این نظر که بوگامداسی تنها اسم خاص کتاب است. هدایت مینویسد:
آیا روزی به اسرار این اتفاقهای ماوراءطبیعی، این انعکاس سایه روح که در حالت اغما و برزخ بین خواب و بیداری جلوه میکند، کسی پی خواهد برد؟
ماوراءطبیعی همان متافیزیک است. حالا ما از طریق معکوسسازی چندباره به اصل برمیگردیم. بوگامداسی در خدمت معبد لینگم است. لینگم بهمعنی احلیل یا آلت رجولیت است. داسی= دایه در خدمت راوی مرد است. راوی را او بزرگ کرده است. بوگامداسی در خدمت معبد آلت مذکر است. داسی و بوگام در خدمت بیگ هستند. هدایت در یک اسم خود را مخفی کرده است. کنیه خود را مخفی کرده است. از طریق مکانیسم راوی بوف کور، ما از رمان میآئیم بیرون و به آثار و زندگی هدایت، بهویژه زندگی او نگاه میکنیم و بعد دوباره برمیگردیم آن تو، غرق میشویم در آن کمال تا ببینیم چه چیز در آن پیدا میکنیم. پدر و عمو از هر لحاظ شبیه همند؛ یکی عاشق شود، دیگری هم عاشق خواهد شد. پدر عاشق رقاصه معبد لینگم شده و زن را بهعلت آبستنشدن بیرون کردهاند. حقیقت این است که میتوان گفت دقیق روشن نیست بچه از پدر است یا عمو. با وجود این، بوگامداسی یعنی هرمافرودیت پیشنهاد میکند پدر و عمو بروند توی اتاقی که مار ناگ در آن قرار دارد. هر کدام زنده بیرون آمد، بوگامداسی از آن او خواهد شد. یکی میمیرد، دیگری بیرون میآید و آنقدر مسخ شده است که معلوم نیست پدر یا عمو است. بوگامداسی به او تعلق پیدا میکند. در پشتسر این قضیه ما زندگی تیرزیاس؛ موبد معبد آپولو را میبینیم. این موبد زندگی هرمافرودیتی دارد. یکبار در بیابان که میرفته، دو مار را دیده با هم عشقبازی میکردند، عصایش را چنان محکم بر سر مار زده که آنها جدا شدهاند، ولی او خود از شدت ضربت عصا زن شده است.