نگاه طنز و جدی آقای مترجم. 📢چرا ایرانی‌ها بیشتر داستان و رمان خارجی می‌خوانند؟

نگاه طنز و جدی آقای مترجم
📢چرا ایرانی ها بیشتر داستان و رمان خارجی می خوانند؟
@matikandastan

محسن سلیمانی: چون من تخصصم فقط طنز و داستان است واقعاً نمی توانم در مورد علل استقبال خوانندگان ایرانی از ترجمه به جای تالیف به طور کلی نظر بدهم. اما اگر این موضوع درباره ادبیات داستانی به استناد آمار میزان استقبال مردم از ادبیات خارجی، صحت داشته باشد فکر می کنم دلایلش این ها باشد:

◀شخصیت های رمان های ایرانی مجبورند بیشتر قابل پیش بینی باشند و رفتار های رسمی تری داشته باشند! ولی شخصیت های رمان های خارجی می توانند قابل پیش بینی و مودب نباشند. چون ما( این ما فقط دوستان مسئول بررسی کتاب در ارشاد یا مسئولان عزیز پخش در سیما نیستند بلکه اشاره به همه ماست) آزادی بیشتری برای داستان های خارجی و شخصیت هایش قائل هستیم تا شخصیت های داستان های مثلاً سلیمانی! این هم طبیعی است. وقتی پسر خودمان در خانه شیطونی می کند قشنگ از خجالتش در می آییم ولی وقتی برادرزاده مان که مهمان ماست شیطونی می کند فقط به او نگاه معنی دار می کنیم و لبخند می زنیم. ( اصولاً ما مردم بسیار مهمان نوازی هستیم).

◀متاسفانه شخصیت های قابل پیش بینی( و طبعاً رمان هایی که این جور شخصیت ها را دارند) ملال آورند. مثلاً تصور کنید راسکلنیکوف دانشجوی مودبی می شد و دست به قتل نمی زد یا اسکارلت دختر مودبی بود و عاشق اشلی نمی شد، آن وقت فکر می کنید کسی کتاب داستایفسکی یا رمان مارگارت میچل را تحویل می گرفت؟

◀شاید بگویید ما غریبه پرست هستیم و به رمان های ترجمه سوبسید می دهیم؛ شاید. اما ما گناهی نداریم این جوری هستیم. سال ها پیش یکی از منتقدان کتاب های نوجوانان خودمان تلویحاً می گفت عشق در رمان های نوجوان خوب است به شرط اینکه در خارج و رمان های خارجی باشد!

◀داستان نویسان ما از دوره جوانی نویسنده بزرگ مرحوم گلشیری، همیشه رمان هایی را که داستان و قصه -به قول بعضی ها-«خطی»، « سنتی» و «سرراست» دارند تحقیر کرده اند. البته در دنیا هم ادبای دانشگاهی همیشه رمان هایی را که خواننده زیاد دارد تحقیر می کنند اما فرق نویسندگان خارج با نویسندگان داخل! این است که در خارج هر کس کار خودش را می کند: منتقدان دانشگاهی نقدشان را می نویسند و نویسنده ها داستانشان را و مردم هم بدون اینکه اهمیتی به منتقدان دانشگاهی بدهند با رمان های نویسندگان محبوبشان زندگی می کنند. اما در داخل کشور هر نویسنده ای که استعدادی دارد وقتی پا به دانشگاه یا یک محفل ادبی می گذارد همه صریحاً یا تلویحاً به او می گویند باید مثل شازده احتجاب گلشیری ( یا بوف کور هدایت یا خشم و هیاهوی فاکنر یا اولیس جویس) مدرن و مثل آزاده خانم و نویسنده اش براهنی پست مدرن نوشت (یعنی دائم به خواننده -با استفاده از فنون مختلف- بفهمانیم که چیزی را که می خوانی داستان است نه واقعیت)؛ چون بقیه ادبیات چرند و عامه پسند و سنتی است. نتیجه اش هم این می شود که داستان نویس های با استعداد ما همه مثل هم، و هر چه رمان می نویسند کسی نمی خواند. چرا که رمان خارجی برای مردم مفهوم تر، سرراست تر و جذاب تر است. چرا که راستش نویسندگان بسیاری از رمان نویس های خارجی محال است بتوانند مثل نویسندگان روشنفکر و عزیز ایرانی داستان ها را قاطی پاطی بگویند و متفاوط! بنویسند.

◀در خارج اگر کسی بخواهد داستان بنویسد فوری فکر نمی کند استعداد درخشان مادرزادی دارد و دیگر نیاز به کلاس و استاد ندارد. اغلب آدم های با استعداد خیلی متواضعانه می روند سر کلاس و زیر نظر یک مربی، استعداشان را پرورش یا شکل می دهند. برای همین رمان هایی را که بعداً می نویسند حداقل اشتباهات ابتدایی ندارد! آخر تا کی ما به نویسندگانمان بگوییم رمان هایشان ایراد های اساسی ساختاری، یا در زمینه شخصیت پردازی و زاویه دید مشکل بنیادی دارد. خواننده ها البته چیزی به نویسنده ها نمی گویند (از بس ایرانی ها نجیب هستند) بلکه سرخورده می شوند و دیگر رمان ایرانی نمی خوانند.

◀همان طور که گفتم نویسندگان ما دو سه نوع رمان بیشتر نمی شناسند. آنها اغلب یا می ترسند سراغ نوشتن انواع دیگر رمان بروند یا احساس می کنند اگر رمان جنایی، پلیسی، ترسناک، طنز و... بنویسند برایشان افت دارد یا در محل برایشان حرف در می آورند!

◀یکی از منتقدان ادبیات داستانی که مثل خود من بیش از حد احساس روشنفکری می کند، در اثرش چنان از کسانی که رمان های به قول خودش آشغال جنایی و پلیسی نوشته اند انتقاد می کند که انگار امثال مرحوم امیر عشیری در زمان خود جنایت غیرقابل بخشایش مرتکب شده بودند. در حالی که رمان ها و بیشتر فیلم های دنیا از همین نوع مایه ها استفاده می کنند.

هنگامی که من کتاب رمان نویسی در وقت اضافه را می نوشتم نفسم بالا آمد تا توانستم یکی دو رمان علمی نیم بند از نویسندگان خودمان پیدا کنم و مثالی از رمان علمی ایرانی در کتابم بیاورم . راستی چر