📢عواطف در ماجراهای شرلوک هولمز و سرمشقی که ادگار آلن پو داد

📢عواطف در ماجراهای شرلوک هولمز و سرمشقی که ادگار آلن پو داد
@matikandastan

نوید فرخی: معماسازی و ایجاد تعلیق بی شک در جذب خواننده تاثیر مستقیم دارد. با اینحال طرح عواطف، بخش دیگری از خوانندگان را با داستان ها آشتی می دهد. [سر آرتور کانن] دویل در اینجا آیرین آدلر را خلق کرده است. زنی که هولمز هیچوقت دست از تحسینش نمی کشد. ظرافتی که دویل در توصیف “حس” هولمز نسبت به آدلر دارد آن هم بدون اینکه به شخصیت پردازی هولمز خللی وارد شود، کم نظیر است. واتسن در مورد نگاه هولمز به آدلر می گوید «مسئله این نبود که هولمز حسی مشابه عشق نسبت به آدلر داشت. هر نوع حسی، مخصوص این یکی، مغایر با شخصیت سرد و صریح و در عین حال به طور قابل تحسینی دقیق هولمز بود.» به نظر وجود آدلر و گهگاه محوریت قرار دادن عواطف در معماها، به ماندگاری بیشتر آثار دویل ختم شده است. پروفسور موریارتی، ناپلئون جنایت و مظهر شرارت کاراکتر دیگری است که مشابهش را در سه داستان کاراگاهی ادگار آلن پو نمی بینیم. ادگار آلن پو و شرلوک هولمز، هر دو خدمات زیادی به رشد این گونه ادبی کرده اند. بنابراین ها، شاید بتوان شرلوک هولمز را نسخه به روزرسانی شده آگوست دوپن [کارآگاهی که ادگار آلن پو خلق کرد] قلمداد کرد و شاید دوباره باید به آن حرف دویل مراجعه کرد که صراحتا مدل ادبیات کاراگاهی پو را «مدلی برای تمام ادوار»خواند. (منبع: تارنمای کافه داستان)
@matikandastan