📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
📌از بایگانی ماتیکان داستان.. 📢روشنفکران قبیلهای!
📌از بایگانی ماتیکان داستان
📢روشنفکران قبيلهاي!
@matikandastan
محمد طلوعی: ◀روشنفكران ايراني هميشه در موافقت با جريانهاي اجتماعي غالب، چه از داخل و چه از خارج، دچار بحران هويت ميشوند. بسياري از آدمها در دهههاي ٢۰ و ٣۰ تودهاي ميشوند، چون هيچ جريان فكري ديگري وجود نداشته است!
◀ظاهرا روشنفكر ايراني از اين غافل است كه اساسا روشنفكري امري فردي است و نميتوان او را روشنفكر قبيلهاي يا قومي خواند. درواقع آدمها به اين دليل روشنفكرند كه ميانديشند و انديشه آنها درراستاي اصلاح امور دوره خودشان است، اما روشنفكر ما دستگاهي روشنفكرانه ساخته كه معمولا آن را در مقابل دستگاه حكومت قرار داده است و آدمها بهصورت گلهاي وارد آن ميشوند!
◀اينگونه نيست كه واقعيت پيرامون ما با حقيقت برابر باشد. اين واقعيت به دليل آن چيزي كه فرنگيها از آن بهعنوان انباشت تاريخي ياد ميكنند، دائم در حركتي نوساني و رفت و برگشتي بين گذشته و آينده و حال است. درواقع آنچه زمان حال ما را خيالانگيز ميكند، رابطه بسيار درهمتنيده آن با گذشته است و هر سوژهاي در زمان حال هزاران ابژه تاريخي دارد كه هریک به ياد قشري از اجتماع ما ميآيد. ما با انباشت تاريخي روبهرو هستيم؛ مثلا يك «سيب» براي ما فقط يك سيب نيست، بلكه نشانههاي تاريخي بسياري از داستان آدم و حوا تا به امروز با آن همراه است! شايد سرزمينهاي ديگري چون آمريكا، نيوزلند يا استراليا كه فرهنگ تركيبي دارند از فقدان هويت و تاريخ رنج ببرند، اما ما از انباشت تاريخ رنج ميبريم. بنابراين وقتي داستاني مينويسيم كه به غايت شبيه واقعيت به نظر ميآيد پر از نشانههاي خيالواره تاريخي است.
◀من از تكنيك داستان ماكيومنتشده استفاده ميكنم. ماكيومنت(macument) به معناي «داستان مستند جعلشده» است. من داستانهايم را از عناصر و دستمايههاي واقعيت محض شروع ميكنم، ولي در آنها خواننده به مرحلهاي از خيال ميرسد كه خود تشخيص ميدهد دستمايهها تنها براي شروع يا واقعنمايي داستان بودهاند. در اين رابطه بورخس از نمونههاي درخشاني است كه از اين شيوه داستاننويسي استفاده ميكند يا ميتوان از نويسندهاي چون كالوينو نام برد.
◀خيليها درباره داستانهاي من ميگويند كه دايره واژگاني بزرگي دارد، درصورتي كه من از يك دايره واژگاني تخصصي استفاده ميكنم كه در دسترس همه هست؛ فقط ديگران يادشان رفته كه از آن استفاده كنند. وقتي درباره خياطي حرف ميزنيم يا از نگاه يك خياط به موضوع نگاه ميكنيم، بايد از ترمينولوژي او استفاده كنيم تا اين شغل براي مخاطب باورپذير باشد. نويسنده ما سراغ نكاتي ميرود كه خود تسلط كافي بر آنها ندارد؛ بنابراين خواننده احساس ميكند نويسنده به او دروغ ميگويد. در صورتي كه شما ميتوانيد يكسري كلمات تخصصي وارد داستان كنيد تا خواننده با شما همراه شود و تصور كند با واقعيت روبهرو است. (از گفتگوی وحید حسینی ایرانی با طلوعی، روزنامه شهرآرا، ٢۱ اردیبهشت۱٣٩۱)
@matikandastan