—راستی ارباب اگر مردی مرد می‌تواند به صورت دیگری به دنیا برگردد؟. —گمان نمی‌کنم، زوربا

—راستی ارباب اگر مردی مرد می تواند به صورت دیگری به دنیا برگردد؟
—گمان نمی کنم، زوربا.
—من هم گمان نمی کنم. ولی اگر چنین چیزی ممکن باشد مردهای این جوری که به تو گفتم(یک پاراگراف بالاتر)، یعنی آن ها که از خدمت در راه عشق سر باز زده اند، می دانی ارباب، که به چه صورتی به دنیا بر می گشتند؟ به شکل قاطر!
... کسی چه می داند ارباب، شاید همه ی این قاطرهایی که ما امروز در دنیا می بینیم همان آدم ها باشند، همان احمق هایی که در دوران حیاتشان در دنیا مرد یا زن بودند، بی آنکه در واقع باشند، برای همین است که تبدیل به قاطر شده اند و برای همین است که همیشه لگد می اندازند(کازانتزاکیس، ۱۳۸۹: ۱۶۱، ۱۶۲).

منبع:
کازانتزاکیس، نیکوس.(۱۳۸۹).زوربای یونانی.ترجمه ی، محمد قاضی.نشر خوارزمی. چاپ سوم. تهران.


لینک کانال برای عضویت. @moor1883