ادبیات بومی ومرکزگریزی. نگاهی بررمان «سرباز وچتر قرمز» نوشتۀ هادی غلام دوست

ادبیات بومی ومرکزگریزی
نگاهی بررمان "سرباز وچتر قرمز" نوشتۀ هادی غلام دوست

@matikandastan

نرگس مقدسیان: هادی غلام دوست یکی از نویسنده های پرکار گیلانی است که به دوزبان فارسی وگیلکی می نویسد از این نویسنده پیش از این مجموعه داستانهای«زخم»،«چترقرمز»،داستان بلند« دلواپسی»، افسانۀ «افسانه های افشار»،داستانهای بلندی برای کودکان به نام‌های«اگربابا یاید»و«شکارروباه»،مجموعه داستان های گیلکی" زرخال "و"دلور" و رمانهای«غازهای وحشی»،«سفرتنهایی»،«دسته گلی برای ماه زر» و «بالشی ازخاک» منتشرشده است.
"سرباز وچترقرمز"رمان کوتاه یا داستان بلندی است که درسال 94توسط انتشارات ایلیا منتشرشده است.این کتاب تک گویی پسرجوانِ سربازی است که درجبهه ی مقدم جنگ درزمان فراغت ،درمیان سنگرها و خاکریزها،میان موشک ها ،نارنجکها وشب های درازنگهبانی با استفاده از تداعی ها به گذشته‌های دور ونزدیکِ زادگاهش ،روستایی درگیلان گریز( فلاش بک) می زند.این جوان کتابدوست به قول هم خدمتی هایش پسرک بی قرار،خیالاتی است که اغلب دررویاهایش سیرمی کند.داستان در زمان حال با زاویه دید سوم شخص وودر زمان گذشته با صیغۀ دوم شخص تخاطبی روایت می شود.
می توان "سرباز وچترقرمز" را چون بسیاری ازآثارپشین نویسنده درژانرادبیات اقلیمی یا بومی شمرد .چنانکه محققین می گویند ادبیات بومی ازعواملی چون وضعیت جغرافیایی ،معیشیتی وزراعی،گویش محلی ووجود اصطلاحات وترانه ها ، آیین ومراسم ازدواج،تولد،مناسبات اقتصادی،منابع تغذیه وخرید وفروش محصول،کاشت وبرداشت، نحوۀ مشارکت وکارزنان درکارتولیدی کشتزارهاو باغ ها ،انواع ورزش های محلی... بهره برده است. برای ادبیات اقلیمی نیزازنظر هویت دوشاخۀ فیزیکی وانسانی شمرده اند."شاخۀ فیزیکی شامل:آب وهوا،گیاهان، نوع خاک...وشاخۀ انسانی شامل مسائل فرهنگی واجتماعی وسیاسی واقتصادی است .براین اساس متونی که برپایۀ فرهنگ وسنت های رفتاری(رسوم اخلاقی،جشن ها،آیین هاو...)سنت های مادی(کالا ها،اشیا،معماری،مشاغل و...)سنت های گفتاری(باورها،اعتقادات ودانش هاو...)نوشته شده واز نظر جنبه های مردم شناسی وجامعه شناختی حائز اهمیت است دراین شاخه بررسی می شود." 1
از این منظر می توان گفت کتاب"سربازوچتر قرمز"دارای بن مایه های عمیق مردم شناسی و جامعه شناختی است که عشق ونوستالژی درکنارجنگ مضمون اساسی آن شمرده می شود.عشق کودکی ونوجوانی راوی به تی تی گول دخترهمجوار روستائی‌اش همواره با اوست و یک دم رهایش نمی کند .او دنبال چترمنورقرمزی است که برای تی تی گول هدیه ببرد.وهردم در تب تاب آن می سوزد ،چنان که ازصدای زنگوله وارمنوردرآسمان قلبش به تبش می افتد.
تقابل عقل واحساس تقابل وتضاد برجسته ای است که درسراسرکتاب به وضوح به چشم می خورد.احساسی که سرانجام عقل درمقابل آن رنگ می بازد وتسلیم عشق واحساس می شود.
کشمکش عشق واحساس باعقل کشمکشی همه سویه است که از دیر بازدرادبیات کهن ما ،در شعر واندیشۀ بسیاری از شاعران ما چون عطار نیشابوری وحافظ موج می زند .باید گفت در نبرد خونین بین عشق وعقل همواره بازنده عقل وچیره گی با عشق واحساس است. حافظ نیز می گوید:عشق چیز دیگریست که عِلمش در دفتر نگنجد واز نظر شاعرصدای سخن عشق خوشترین است .
چنانکه می گوید:
قیاس کردم وتدبیرعقل در ره عشق/چوشبنمی است که بربحر می کشد رقمی
یا
حریم عشق را درگه بسی بالاتراز عقل است/ کسی آن آستان بوسد که جان درآستین دارد
راه عشق همانا راه منصور حلاج است که سینۀ خود را آماج گاه تیرمعبود ازلی می کند .گویند حلاج را وقتی به قتل گاه می بردند درپاسخ به درویشی که توی راه ازاو پرسیده بود، عشق چیست؟ گفته بود:" امروز بینی وفردا وپس فردا.آن روزش بکشتند. دیگر روزش بسوختند. سیوم روزش به باد پر دادند. یعنی عشق این است."2
راوی ، همان پسرک بی قرار روستایی سرمست از عشق تی تی گول در دل شب وقتی گلوله نوری را می بیند که چون فانوسی پایین می آید با پا برهنه، بدون لباس وکلاخود آهنی به طرف فانوس پرنورآویخته(عشق) درخاکریزها ودشت می دود.اوفقط وفقط چشم به نور دارد.و محو رویاهایش بدورازحسابرسی‌های عقلی چون خاکریز خودی غیرخودی ودشمن وغیر دشمن فقط بدنبال چترهست .چتری قرمزکه برای تی تی گول ببرد وهنگامیکه درخون خود می‌غلتد مست بازی تصویرمحبوبش تی تی گول هست که با موهای افشان روی شانه هایش، شال قرمز حریر(چتر) را از دست اومی گیرد.
بخش عمده واصلی داستان در گذشتۀ راوی (فلاش بک)ودروصف زیباییهای طبیت وسرسبزی باغات وشالیزاها وحیوانات وماکیان روستایی می گذرد .نویسنده به پدیده های طبیعت روح انسانی می بخشد ودروصف زیباییهای آن چنان می گوید که از انسان زنده سخن می گوید .خوشه های برنج را به گیسوان یار تشبیه می کند:
"داس که می زدیم انگار گیسوان شالیزار را درمشت خود گرفته ایم وبعد بافه های شالی بود که گره می زدیم ودرزیرآفتاب،روی بوته های درو شده می چیدیم تا خشک شوند"ص7
یا تصویری که نوی