سنده از کشتن ورزا و قصابی اش ارائه می‌دهد تداعی گرقصابی جوانی است

سنده از کشتن ورزا و قصابی اش ارائه می دهد تداعی گرقصابی جوانی است
با همۀ ویژیگی های انسانی وراوی حتی "ورزا"(گاونر)را به عنوان برادرخود می شمرد:
"نه نه برادرم را نکش برادرم را نکش . اما آنها بی توجه به من و گریه هایم کارد را گذاشته بودند روی گردنش .حیوان بی وفقه نعره می کشید .وقتی خون فواره کشید تابالای درختان وصدای استغانۀ برادر جوان من ونعره های بی وقفه اش از لای شاخ وبرگ های بلند درختان تااوج آسمان رفت..."ص74
عشق به طبیعت وهمسان پنداری حیوانات وجانداران دیگر با انسان درنزد راوی تضادی درونی ایجاد می کند. او نمی تواند چون پدرکه در کوران زندگی آموخته است که برای زنده ماندن وبقا باید بکشد،باشد.اوراز بقا را نیاموخته یا نمی خواهد بیاموزد.او نمی تواند گاونر یا انبوه گنجشکان را که از سرما به خانه اشان پناه آورده اند بکشد وبخورد. اونمی تواند قانون بقا را بپذیرد ... دست هایش می لرزد. قلبش می طپد، درست مثل دل کوچک پرنده ای که می خواهد شکارش کند وپدربه او نهیب می زند "جان بکن بگیردیگر پسر...چه کارمی کنی" ومی گوید پسرش دست وپا چلفتی و بی عرضه است.
می توان گفت که دواصل یا ویژیگی در"سرباز وچترقرمز" برجسته است:
1-بازگشت به طبیعت
2-برتری احساس برعقل
دو ویژیگی که بیانگر آثار رومانتیسم و تداعی گر آثار کلاسیکی چون " رنج های ورتر جوان "است. بازگشت به طبیعت جملۀ معروف ژان ژاک روسو از بنیان گذاران رمانتیسم است که درآثار رمانتیکها به دوشکل نمود پیدا می کند ابتدا طبیعت انسانی سپس طبیعت بیرونی.
نویسندگان رمانتیسم طبیعت بیرونی ، از وصف طبیعت می گویند وازویژیگی های بی شمارآن .
"از این پس تنها از طبیعت پیروی می کنم تنها طبیعت است که غنای بی پایان دارد وتنها طبیعت است که هنرمند بزرگ می پرورد"3
به نظر می رسد"سرباز وچتر قرمز" چون " رنج های ورتر جوان"هم بربازگشت به طبیعت انسانی وهم طبیعت بیرونی تاکید دارد.
غلام دوست چون نویسندۀ بزرگ اقلیمی نویس جنوب احمد محمود درتصویرسازی ها وصحنه پردازیهای برجسته اش از مثال های بومی واقلیمی بسیارمدد می جوید .
مانند :"نورهایی پر شعایی که به قطر دهانۀ سبد چایکاران بود،به ناگهان ازآنسو به آسمان بلند می شد"ص40
کتاب سرشارازواژه ها واصطلاحات بومی واقلیمی چون"گاجمه"، "رَوه"، "دکه دنه"،"ورزا "همراه با اشعار وتشبیهات واستعارات بومی است.
مناسک وآیین های‌های بومی واقلیمی چون مراسم"گیشه یاور"، "عروس بران"، "برم دار"، " نارنج زنان "، "لافند بازی "، "کشتی گیله مردی"، "ورزا موشته" در سراسر کتاب به صورت روایت های فرعی درکنارخط اصلی روائی، روایت و تصویرمی شوند.
گاه افسانه ای اساطیری در داستان نمود پیدا می کند وبه کمک روایت می آیند.همچنین اشعار وترانه های بومی که در جای جای کتاب موجودند:
انارتی تی بونم تی دیله بینم
هزارقاصد سرادای ته نبینم
متفکر معاصر فرانسه " لیوتار" از افول وسقوط فراروایت ها سخن می گوید ودربرابر گفتمان مدرن که به کلان روایت ومرکز تمایل نشان می دهد ازمرکززدایی وگرایش انسان عصر پسامدرن به مرکزگریزی سخن می گوید.4
"سرباز وچترقرمز "چون بسیاری ازآثار دیگرنویسنده فضای غالب اش روستاست . غلام دوست برخلاف سیل عظیم نویسندگانی که این روزها ازشهروشهرنشینی وزندگی آپارتمانی می نویسند، مکان داستانهایش روستاست وازروستا می نویسد .در دهه های اخیرکه شاهد هرچه یزرگتر شدن شهرها هستیم و روستاها روزبه روزکوچکترازپیش می شوند و ساکنانش از حاشیه ها محسوب می شوند، می توان گفت بومی نویسی وبها دادن به حاشیه ها وبرجسته کردن فولکلوردر ادبیات داستانی یکی از المانهای پسامدرن شمرده می شود.
منابع:
1-ادبیات بومی چیست؟/عبدالعلی دستغیب
2-چنین گفت شیخ نیشابور/رساله ای درباب سلوک شناخت عطار/محمدقراگوزلو
3-مکتب های ادبی/رضا سید حسینی
3-داستان کوتاه درایران(داستانهای پسامدرن)/دکتر حسین پاینده

https://telegram.me/matikandastan
انجمن ماتیکان داستان