… نه، همه درد بود. دردی به خاک آلوده

... نه ، همه درد بود.دردي به خاك آلوده. دردي كه ديگر جان را نمي آزارد، كرخ مي كند ، جان را بدل به كلوخ مي كند. آدم را از بيرون جدا مي كند. بر مي كَنَد.مي برد.ديگر چيزي را حس نمي كند.چون او،خود درد شده است. تن سمي، نيش مار را پس مي زند .
محمود دولت آبادي _ عقيل عقيل