📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
📢چند توصیه برای نویسندگان جوان
📢چند توصیه برای نویسندگان جوان
@matikandastan
جان گاردنر: ◀هدف این تمرینهای تکنیکی این است: خیلی از آنهایی که تازه دارند نویسندگی را میآموزند، سختیهای نویسنده شدن را دستکم میگیرند. این افراد نمیدانند یا قبول ندارند که نویسندههای بزرگ معمولا آنهایی هستند که مثل پیانیستهای حرفهای برای تکتک کارهایشان هزار جور روش بلدند. درست است که دانش هیچوقت جای نبوغ را نمیگیرد اما در عوض نابغههایی که تکنیکهای زیادی بلد باشند، تبدیل میشوند به غولهای ادبیات. حالا که شاید رقابت بر سر انتشار کتاب بین نویسندهها از همیشه بیشتر شده باشد، آشنایی نویسنده با تکنیکهای مختلف برای او خیلی مفید خواهد بود. نویسندهای که تمرینهای زیر را خوب و جدی انجام دهد خواهد دید که موقع نوشتن رمان و داستان در هر قسمت از نوشتهاش امکانات بسیار زیادی در اختیار دارد و در نتیجه میتواند از بین آنها دست به انتخاب بزند (یا اصلا چیزی تازه بیافریند.)
یادتان باشد که در تمام این تمرینها از سطحینگری، صراحت و احساسات شدید دوری کنید. به عبارت دیگر وقتتان را هدر ندهید.
◀پاراگرافی را در نظر بگيريد كه قرار است در قسمتی از يك داستان، درست قبل از كشف يك جسد بيايد. اين پاراگراف را بنويسيد. میتوانيد نوع برخورد شخصيت با جسد را توصيف كنيد، يا جای جسد، يا هر دو. هدفِ تمرين حاضر كسب اين مهارت است كه به صورت ناگهانی توجه خواننده را به پاراگراف مورد نظر جلب كنيد تا دلش بخواهد آن را دنبال كند، بعد كاری كنيد كه ترجيح بدهد از روی آن قسمت بپرد اما به خاطر كنجكاوی نتواند به خواندنش ادامه دهد. اگر توانايی نوشتن چنين پاراگرافی را نداشته باشيد، هيچوقت نمیتوانيد حس تعليق واقعی را ايجاد كنيد.
@matikandastan
◀يك منظره را از ديد پيرزني توصيف كنيد كه به تازگي شوهر نفرتانگيز و اعصابخردكنش را از دست داده است. به شوهر پيرزن يا مرگ او اشاره نكنيد.
◀منظرهاي را از ديد يك پرنده توصيف كنيد. به پرنده بودن راوي اشاره نكنيد.
◀يك ساختمان را از ديد مردي توصيف كنيد كه پسرش به تازگي در جنگ كشته شده است. به پسر، جنگ، مرگ يا مردي كه دارد ساختمان را توصيف ميكند اشاره نكنيد. سپس همان ساختمان را در همان آب و هوا و همان وقتِ روز، از ديد يك عاشقِ راضي از زندگي توصيف كنيد؛ بدون اشاره به عشق يا معشوق.
◀صحنه افتتاحيه يك رمان را از ديد راوي داناي كل بنويسيد و داناي كل بودن راوي را با رفتن به درون ذهن يك يا چند شخصيت تصريح كنيد (البته بعد از اینکه زاويهديد براي خواننده جا افتاد). موضوع روايتتان هم سفر يك غريبه يا رسيدن او به مقصد باشد (نوعي به هم زدن روال معمول در افتتاحيهي رمانها).
◀يك ديالوگ بنويسيد كه در آن هركدام از دو شخصيت رازي را از هم پنهان كنند. رازها را لو ندهيد اما كاري كنيد كه خواننده بتواند آنها را حدس بزند؛ مثلا ديالوگتان ميتواند بين يك زن و شوهر باشد؛ شوهر به تازگي شغلش را از دست داده و هنوز جرأت نكرده به زنش بگويد و زن میخواهد شوهرش را ترک کند. هدف تمرين: دادنِ صدا و لحن اختصاصي به شخصيتها و كنايي كردن ديالوگ با استفاده از نشان دادن غيرمستقيم احساسات شخصيتها. يادتان باشد قانون ديالوگ اين است كه تكتك مكثها بايد به گونهاي نشان داده شوند، حالا يا توسط راوي (مثلا: «فلاني چند لحظه مكث كرد») يا با بعضي ايما و اشارهها كه بيانگر اين مكث باشند و يادتان هم نرود كه ايما و اشاره، جزو لاينفك تمام ديالوگهاي واقعي است. مثلا ما گاهي اوقات به جاي جواب دادن رويمان را ميكنيم آن طرف. (منبع: داستان همشهری، شهريور ٩۰)
@matikandastan