📢شبه عالمان قوطی کبریتی. ممتحنی: جناب زرشناس آرمان گرایی را متهم به ایدئولوژیک بودن می‌کند

📢شبه عالمان قوطی کبریتی
@matikandastan

محمدرضا ممتحنی: جناب زرشناس آرمان گرایی را متهم به ایدئولوژیک بودن می‌کند.
مقدمتا باید عرض کنم که تمرکز این نوشته بر صحبت های ایشان درباره ی ادبیات متعهد و رمان نو است. با این حال در آغاز نقد خود را به صحبت های ایشان درباره ی نئولیبرالیسم ارائه می دهم.
نخستین نکته در بحث ایشان درباره نئولیبرالیسم این است که ربط میان آرمان گرایی و ایدئولوژی هنوز روشن نشده است. این نکته که لیبرال ها ایدئولوژی را محکوم می کنند دیگر بسیار کهنه شده است. نئولیبرالیسم امروز به ایدئولوژیک بودن خود معترف است. ضمنا بنا بر تعریف ایشان هر تفکر و روش و سیاست و نظری نوعی ایدئولوژی است و دیگر اهمیتی ندارد که نئولیبرالیسم آرمان گرایی را محکوم به ایدئولوژیک بودن بکند یا نکند.
بگذارید به این پرسش به اختصار پاسخ دهیم که میان آرمان گرایی و ایدئولوژی چه رابطه ای وجود دارد؟
در ارتباط میان یوتوپیا و ایدئولوژی نکات بسیار مهمی وجود دارد که باید در اینجا به آن ها اشاره کنم. ایدئولوژی و یوتوپیا از اساس (چه در تعریف و چه در روش) از جهتی دو قطب متضاد هستند:
در کتاب ایدئولوژی و اتوپیا مانهایم می گوید یوتوپیا در حقیقت نقد وضع موجود است. وضع موجود توسط ایدئولوژی معنا و مفهوم می یابد و در یوتوپیا جهان ایدئولوژی به 《چالش》 كشانده می شود. یوتوپیا وقتی به عرصه عمل می آیند میل دارند نظام چیزهای حاكم در زمان را در هم بپاشند. پل ریکور نیز در این مورد همین نظر را دارد. بنابراین گزاره ی: نئولیبرالیسم آرمان گرایی را متهم به ایدئولوژیک بودن می‌کند (که در واقع این کار را نمی‌کند. و استنباط ایشان به کل نادرست است) از اساس و پایه گزاره ای ست فاقد معنا چرا که ایدئولوژیک بودن صفت اتوپیا آن هم به این معنا قرار نمی گیرد.
"رمان نو آمد تا از ادبیات تعهد زدایی کند." بحث تعهد و عدم تعهد نوعی صفت پردازی غیر مستدل و غیر تئوریک است. در این نوع صفت دادن و گرفتن می توان هر اثری را متعهد و هر اثری را غیر متعهد توصیف کرد. چرا که معیار تعهد مبهم و ناروشن است. نویسنده ی متعهد و همچنین متن متعهد اگر به معنای تعهدی سیاسی و اجتماعی باشد: اولا هیچ دلیلی ندارد که نویسنده ای متعهد باشد و یا نباشد (به معنای ذکر شده) زیرا تعهد و عدم تعهد معیار ادبیات بودن و ادبیات نبودن یک متن نیست. غیر متعهد ترین متون ادبی اگر بتوانند جهان ممکن خود را استوار بر خود ایجاد کنند و تجربه جهانی جز جهان واقع را با مخاطبانشان به اشتراک بگذارند ادبیات محسوب می شوند (و البته که شکل و فرم انجام این کار اصل است. با استفاده از تخیل) بنابراین متعهد بودن در این عرصه ارزش نیست.
ثانیا نویسندگان رمان نو اغلب به معنای ذکر شده متعهد بوده اند و به هیچ عنوان بی توجه به وضعیت انسان ها در موقعیت های اجتماعی نبوده اند. حتی گزینش شیوه و سبک کاری آن ها نشان از توجه ویژه ای به وضعیت انسان دارد. به عنوان نمونه در آثار ناتالی ساروت عواملی مانند ظهور و سيطره ماشينيزم و در پي آن جنگ و كشتاري كه به مدد صنعت آسان تر و سريعتر صورت مي گرفت و رشد سرمايه داري و نابرابري اجتماعي، كه انسان امروز را ترسان و نامطمئن كرده نوعی عدم قطعيت را ایجاد کرده است. براي چنين موجودي ديگر داستان هايي با روايت خطي ساده و قابل پيش بيني و پايان هاي خوشايند و شخصيت هاي قالبي، بي ارزش است. انسان امروز توقعي ديگر از ادبيات دارد(نگاه کنید به داستان افلاک‌نما و یا دیگر داستان ها).
آخرین و مهم ترین بحثی که ایشان مطرح کرده اند و به ضرورت باید پاسخ بگیرند درباره گلشیری بوده است.
او درباره گلشیری صفت تکنیک زده ی منزوی را به کار برد و حرکت هنری او را مذموم دانست:
تکنیک زدگی: بارها با شاگردان گلشیری حرف زده ام. به خصوص درباره ی تکنیک نزد او. هر بار می گفتند گلشیری از ور رفتن با تکنیک متنفر بود و همچین آثارش نشان از این نکته دارد. او بارها در برابر نوشته های شاگردانش که در آن ها تنها به تکنیک توجه شده بود (به گفته همین شاگردان) اینطور آغاز می کرد: خب که چه؟ گیریم تکنیک را بلد بودی...
نزد گلشیری به خصوص در بهترین آثارش مثلا شازده احتجاب و یا جن نامه و یا شاه سیاه پوشان و یا کریستین و کید و یا مجموعه ی نیمه تاریک ماه (به خصوص در فتحنامه مغان، انفجار بزرگ، به خدا من فاحشه نیستم...) فرم است (که البته با استفاده درست و به جا از تکنیک های داستانی) که محتوای شدیدا اجتماعی و سیاسی را خلق می کند. نمود این‌ محتوا در برجستگی کار سیاسی در اثری همچون شاه سیاه پوشان به روشنی یافت می شود.
همچنین گلشیری یکی از سر حلقه های جنگ اصفهان بود که یکی از مهم ترین و اساسی ترین حلقه های ادبی دهه چهل محسوب می شود. و از همین جلسات نظریه پردازی ادبی در دهه ۴۰ و ۵۰ رشد کرد. بنابراین کذب سخن ایشان(شهریار زرشناس) روشن می شود. کمی مطالعه برای حرف زدن چیز بدی نیست.
@matikandastan