📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
هیچ عزیز
هيچ عزيز
با وجود بياعتنايي ات به مکاتباتم درباره موضوع فيلمنامه «بيگانگان در قطار» و اينکه نتوانستي نظري دربارهاش بدهي، و با وجود اينکه از زماني که نوشتن فيلمنامه واقعي را آغاز کردم کلمهاي از تو نشنيدم، احساس ميکنم که صرفاً براي ثبت در تاريخ، بايد نظرم را درباره اينکه اين نسخه نهايي فيلمنامه به کجا رسیده است به تو بگويم.
من ميفهمم که تو هرطور شده در متن من دنبال اشکال ميگشتي، فکر ميکردي فلان صحنه بيش از حد طولاني است يا بهمان سازوکار بيش از اندازه خام است. متوجه هستم که سعی کردی نظرت را درباره چيزهاي مشخصي که در نظر داشتي تغيير بدهي، چيزي که نميفهمم اين است که فيلمنامهاي را تاييد کردهاي که روح و سرزندگياش به انبوهي از کليشههاي خام، شخصيتهاي بيچهره و ديالوگهاي ناتمام ، تبدیل شده است. از آنهايي که هرچيزي را دوبار ميگويد و چيزي باقي نميگذارد که دوربين يا بازيگر تلويحاً برساند. البته تو حتماً دلايل خودت را داشتهاي، اما با استفاده از عبارتي که اولين بار مکس بيربوم به کار برد ميگويم که «ذهني بسيار کمهوشتر از من» هم کفايت خواهد کرد که حدس بزند نوشتهها چه بوده اند.
صرفنظر از اينکه اسم من در فهرست عوامل فيلم بيايد يا نه، نميترسم که کسي فکر کند اين متن را من نوشتهام. همه می فهمند که کار من نيست. ای کاش فيلمنامه بهتري نوشته بودي، من نباید اهميت ميدادم که مرا باور داري يا نه. نبايد اهميت ميدادم. اما اگر ميخواستي چنين فيلمنامه بدی بنويسي، چرا از اول به خودت زحمت دادي و آمدي سراغ من؟ چه حيف و ميل پول! چه وقت تلف کردني! جوابش اين نيست که پول خوبي گرفتهام. هيچکس نميتواند به خاطر تلف شدن وقتش به اندازه کافي دستمزد بگيرد.
امضاء
ريموند چندلر