📢عالیجناب شرف نویسندگی درگذشت. یزدانی خرم: عالی‌جناب فلیپ راث از دنیا رفت

📢عالیجناب شرفِ نویسندگی درگذشت
@matikandastan

مهدی یزدانی خُرم: عالی‌جناب فلیپ راث از دنیا رفت. کرخت و گول و گیجِ این خبرم. نابغه‌ی ادبیاتِ جهان با تلخی نثر و نگاه‌اش. راوی مرگ، تاریخِ آمریکا و یکی از سیاسی‌ترین نویسند‌گانِ چند دهه‌ی اخیر. مردی که همین دو سه سال پیش بود که اعلام کرد دیگر نمی‌نویسد، خود را بازنشسته کرد و در خانه‌ی بزرگ‌اش ماند.نویسنده‌ای که به خاطرِ نثر فوق‌العاده خاص، پیچیده و پرواژه‌اش مترجمان را ناکام می کند.نثری که از عهد عتیق ریشه گرفته و جملاتِ طولانی‌اش در بسیاری آثارش نفسِ خواننده را می‌گیرد. راث در بسیاری کتاب‌های‌اش سبکی ساده اما درخشان داشت. قهرمانِ بسیاری از کارهای‌اش خودش هستند و فرمی اتوبیوگرافیک دارد اثر. در خیلی از این کتاب‌ها شخصیتی نویسنده وجود دارد با نامِ پاتریک زوکرمن که شاهد و راوی فعال اتفاق‌هاست. راث معتقد بود این سبکِ اتوبیوگرافیک نقبی می‌زند به تاریخِ شخصی خودش در درکی که از جهان دارد. یکی از درخشان‌ترین کارهای‌اش رمانِ کوچک «یکی مثل همه» است که درش روایتِ مرگ و اضطراب را چنان در هم می‌تند که خاطره‌ی خواندن‌اش از ذهن نمی‌رود. کتابی که به نظر من یکی از بهترین ترجمه‌های پیمان خاکسار است. او در شاهکارش پاستورال آمریکایی نشان می‌دهد ظهور و سقوطِ یک مرد را و تاریخ خاندانی یهودی و توان‌گر را در نیمه‌ی دوم قرنِ بیستم. راث صدای منتقدی بود خطاب به بسیاری سیاست‌مدارانِ آمریکا، جهان. او در دهه‌ی نود و در سفری که به بلوکِ شرقِ فروریخته داشت نویسند‌گانِ ممنوع‌القلمی را ملاقات کرد. از جمله ایوان کلیما که کتاب‌های‌اش زیرزمینی بودند و خودش در حکومت کمونیستی نظافت‌چی. او کلیما را به جهان معرفی کرد و باعث شد آثارش به انگلیسی ترجمه شوند و این یعنی شکوه و شرفِ نویسند‌گی. نه اعتقاد به تعهدهای شعاری و نمایشی داشت، نه مردم‌گریز بود. سیاسی‌ترین رمان‌های‌اش نشانی داشتند از روایتِ انسان‌اش مقابلِ قدرت. ازجمله رییس‌جمهور ما یا رمان درخشان زنگار بشر یا شوهر من کمونیست بود یا خشم. راث مثل اکثر نویسندگان مهم پرکار بود. هشتاد و پنج ساله بود که از دنیا رفت و انبوهی رمان مهم از خود به جا گذاشت که میراث بشری‌اند. این یک شوخی یا ادعا نیست بلکه واقعیت محض است. ترجمه‌هایی که از آثارش در ایران شده فراز و فرود دارد و گاه موفق‌اند و گاه نه. و این بستگی دارد به کتابی که ترجمه شده. چه نثر خاص‌اش بسیار کار مترجم را سخت می‌کند. در جهانی که او تصویرش می‌کرد مرگ و خاطرات و رازها جوری گره خورده بودند که انگار مخاطب از سفری دانته‌وار بازمی‌گردد در پایان‌‌شان. کشف و شهودی مدام. او منتظر مرگ نشست و باشکوه ما را تنها گذاشت.
@matikandastan