داستانک/ شب. ✒ولفانگ وندراچک.. مردی با تبر مرد دیگر را به قتل می‌رساند

داستانک/ @matikandastan
📃تکلیف شب
✒ولفانگ وندراچک

مردی با تبر مرد دیگر را به قتل می رساند. روی نیمکت متهمان اعلام میکند استاد قصابی است و یک خوک را کشته است. مدرک قصابی از اتحادیه ی قصابان را در سه نسخه در اختیار دادگاه می گذارد.
زنی در خیابان اسکناس صد مارکی را به پنجاه مارک می فروشد. اسکناس جعلی نیست. رهگذران دور زن جمع می شوند. پانزده دقیقه بعد باید در مرکز پلیس به سوالات بسیار سختی جواب بدهد.
موقع خوردن ناهار هیچکس به ضربه ای به سر فکر نمی کند. موقع قدم زدن کسی روی فریاد کمک خواهی حساب نمی کند. اطو ایجاد نظم می کند. در روزنامه آنچه را می جویند، می یابند. وقتی چیزی را که می جستند یافتند، آن چیز به نظرشان وقیحانه می آید. دوست دارند از همه بیشتر جنایت جنسی را وقیحانه بدانند.
@matikandastan

📒از کتاب "داستانک ها؛ روبرت والرز، یورگن بکر و ..." برگردانِ پارسیِ ناصر غیاثی؛ نشر ثالث