خیلی شتاب زده. روشنایی آنسوی سیم خاردار با درود و سپاس

خیلی شتاب زده
روشنایی آنسوی سیم خاردار با درود و سپاس
داستان آنسوی سیم خاردار شروع خوبی دارد ، در همان آغاز با صحنه ی فرارِ من راوی ، و در ادامه با تک گویی های درونی و گفتگو های بیرونی شخصیت ها و تیپ های داستانی معرفی و کلاف روایت با چرخش زمان از آخر گشوده میشود و این امر در خواننده ایجاد تعلیق کرده و با طرح روابط حاکم در پادگان ذهن مخاطب درگیر داستان می شود . مکان نظامی داستان دارای یک سلسله مراتب خشک است و قدرت از بالا به پائین اعمال قدرت می شود . اموری مانند فرار از پادگان ، سوء استفاده جنسی ، تنبیه های شاق بدنی ... عوامل زمینه سازی هستند در خدمت روایت . صحنه پردازی ها بکر و جذاب اند ، چیزی که به بدنه متن آسیب می رساند ، پرگویی و توضیحات غیر لازم می باشد داستان به منزله ی یک پیام بخوبی در ذهن خواننده ؛ واکنش های عقلی ، عاطفی ، جنسی ، و حرکتی ـ تصویری را سبب می شود ، با حضور فرشته در روایت نویسنده با فرم و ساختی سورآلی نارس به موضوعی رال ، تکراری و تکرار شوند می پردازد . داستان را دوست داشتم و از خوانش آن لذت بردم