وحید حسینی ایرانی- داستان نویس- در گفت‌وگو با «قدس»:. دو نفرمان بشود سه نفر، انشعاب می‌کنیم!

وحید حسینی ایرانی- داستان نویس- در گفت‌وگو با «قدس»:
دو نفرمان بشود سه نفر، انشعاب می‌کنیم!
وحید حسینی ایرانی، متولد سال ۱۳۵۸ در مشهد است. از داستان‌نویسان فعال شهر مشهد که با نشریات گوناگونی از جمله؛ همشهری داستان، تجربه، نوشتا، خوانش، گلستانه و... همکاری داشته است.
حسینی، سردبیری نشریاتی چون ماهنامه هنر و دال را هم برعهده داشته است. داستان نویسی، روزنامه نگاری و گردانندگی نشست‌های ادبی انجمن ماتیکان داستان در مشهد از جمله کارهایی است که حسینی در این روزها انجام می‌دهد.
فرصتی پیش آمد تا با حسینی درباره وضعیت داستان‌نویسی، نشر و فعالیت صنفی هنرمندان گپ بزنیم.
*وحید حسینی در سال‌های گذشته در محافل شعری هم حضور داشت، اما این روزها در این جلسات دیده نمی‌شود، چرا؟
به هر حال من داستان‌نویس هستم و قرار نیست وقتم را در انواع نشست‌های فرهنگی سپری کنم و معمولاً، [به جز موارد ویژه] تنها در نشست‌های ماتیکان داستان شرکت می‌کنم. هزاران کتاب نخوانده و فیلم ندیده و کار نکرده دیگر وجود دارد که انتظار مرا می‌کشند! ضمن اینکه من باید به امور متعارف زندگی خانوادگی‌ام هم بپردازم.
*بیش از یک دهه حضور در فضای ادبی شهر مشهد داشته‌ای، به نظرت در این سال‌ها مسیر داستان و داستان نویسان رو به تعالی و پیشرفت بوده‌؟
بد نبوده، به نظرم اگرچه شاید عالی هم نبوده باشد. در یک دهه گذشته فرهاد جعفری با نخستین رمانش در سطح کشور، خود را مطرح کرده و این کتاب حدود 40 بار تجدیدچاپ شده. منصور انوری هم جایزه جلال را که آن موقع از لحاظ مادی با اهدای 110سکه درخور اعتنا بود، به دست آورد. از سویی این اواخر داستان‌های مشهدی‌ها را ناشران درجه یک کشور چاپ می‌کنند، مانند کتاب‌های علیرضا ایرانمهر، آسیه نظام شهیدی، داوود آتش بیک، سیدوحید افتخارزاده. در میان برگزیده‌های جوایز ادبیِ تک داستان هم که همیشه نام همشهری‌های ما برده می‌شود.
*به نظر می‌رسد داستان‌نویسان مشهد هرکدام جزیره‌های گوناگونی هستند و چندان تعاملی با هم ندارند، با این حرف تا چه اندازه موافق هستی؟
شاید تعبیر جزیره چندان مناسب نباشد. به هر حال امر آفرینش هنری ادبی امری فردی است و اگر هم به شکل گروهی فعالیتی رخ بدهد، معمولاً در محدوده افرادی است که از لحاظ فکری یا روحی یا هر وابستگی دیگر به هم نزدیکند. با این حال برخی داستان‌نویس‌ها همزمان در برنامه‌های گروه‌های گوناگون شرکت می‌کنند. خود من با اینکه فرصت شرکت در نشست‌هایی به جز نشست هفتگی خودمان را ندارم، با بسیاری از داستان‌نویسان مشهد دوستی یا سلام و علیکی دارم و اگر برای برنامه ویژه‌ای دعوت کنند، تا آنجا که بتوانم با این دوستان همراه خواهم شد.
*آیا جلسات به تنهایی کافی هستند، نبود نشریات تخصصی در حوزه ادبیات و داستان در شهر مشهد و استان تا چه اندازه به فعالان این عرصه ضربه می‌زند؟
این نشریات می‌توانند سودمند باشند، از این نظر که با چاپ آثار مشهدی‌ها سبب تشویق و پیشرفتشان شوند، ولی شما این نکته را هم لحاظ کنید که مگر در دیگر شهرها و حتی پایتخت چند نشریه تخصصی داستان وجود دارد؟ در تهران که تنها نشریه شناخته شده در این زمینه همشهری داستان است و اگر موارد دیگری هم هست، زیر بار هزینه‌ها و دشواری پخش آن کمر خم کرده‌اند.
اصلاً فعالیت نوشتن بر چاپ اثر به صورت کتاب استوار است و نه در نشریه که آن هم من و شما می‌دانیم که عملکرد مسؤولان فرهنگی کار را به جایی رسانده که برای جمعیت حدود 80 میلیونی، کتاب‌ها با شمارگان 500 و 300 و حتی 100نسخه چاپ می‌شوند! یعنی اینکه شرایط کنونی بازار نشر خودش آسیب و ضربه است! گیرم که نشریات متعددی داستان‌های داستان‌نویس ایرانی، و در اینجا مشهدی را چاپ کنند؛ مگر نیویورکر هستند که بتوانند با حق التألیفی درخور توجه سر و سامانی به امور زندگی نویسنده بدهند یا حتی او را مشهور کنند؟!
*آیا حضور ناشر تخصصی داستان در شهر مشهد می‌تواند کمکی به داستان‌نویسان، بکند؟
وجود ناشری که از چند مزیت برخوردار باشد، سودمند خواهد بود: کارشناسانش سواد و دانش و عدالت برای گزینش آثاری را داشته باشند که به آن‌ها عرضه می‌شود؛ سرمایه اقتصادی ناشر به اندازه بایسته باشد و خودش روی چاپ کتاب‌ها سرمایه گذاری کند(نه مانند ناشرنماهایی که با سرمایه نویسنده‌، ناگزیر کتابش را چاپ می‌کنند)؛ پخش مناسب داشته باشد؛ ارتباطش با رسانه‌ها خوب باشد.
*مشهد و استان خراسان، هنرمندان زیادی دارد، اما متأسفانه هیچ فعالیت صنفی جدی در هیچ رشته‌ای برای کسب امتیاز برای این هنرمندان وجود ندارد، دلیل این امر به مسؤولان باز می‌گردد یا هنرمندان؟