ده شب شعر انستیتو گوته:.. گزارشی از یک واقعه تاریخی به روایت. مجله فرهنگی ابزورد

ده شب شعر انستیتو گوته:

گزارشی از یک واقعه تاریخی به روایت
مجله فرهنگی ابزورد
شب‌های شعر گوته رویداد مهم فرهنگی در پاییز ۱۳۵۶ خورشیدی و از تاریخ ۱۰ اکتبر تا ۱۹ اکتبر ۱۹۷۷ میلادی، در تهران بود که در آن کانون نویسندگان ایران با همکاری انجمن روابط فرهنگی ایران و آلمان، انستیتو گوته به مدت ده شب، مراسم شعرخوانی و سخنرانی در فضای سبز باغ سفارت آلمان در تهران برگزار کردند. در این ده شب که به «شب‌های شعر گوته» معروف شد، بیش از شصت نویسنده و شاعر علیه «فضای اختناق و سانسور حاکم» شعر خواندند و سخنرانی کردند.
در شب‌های آغازین شب‌های شعر گوته، جمعیتی بالغ بر ۱۰ هزار نفر در این مراسم شرکت می‌کردند، اما بارش بارانی چندروزه در تهران منجر به کاهش جمعیت در شب‌های پایانی به حدود ۳ هزار نفر شد. شب اول:



شب اول وقتی بیانیه کانون نویسندگان را رحمت‌الله مقدم مراغه‌ای می‌خواند هیچ نشانی از تاختن‌هایی که بعد‌ها به میان آمد، نبود. به نظر می‌رسید قرار است این ده شب هم به سان سه دوره پیشین تنها در ستایش شعر و ادبیات ناب باشد، احتمالا نه رییس انجمن گوته، نه اعضای کانون نویسندگان ایران به عنوان مجریان این برنامه و نه حتی ساواک چنین شیب و تب تندی را پیش‌بینی نمی‌کردند. درست در همین شب بود که سیمین دانشور با خواندن آیه‌ای از قرآن سخنرانی در باب «مسائل هنر معاصر» انجام داد و پس از آن چند شعرخوانی با حضور مهدی اخوان ثالث، سیاوش مطهری و تقی هنرور شجاعی و منصور اوجی.



قرار هم از ابتدا همین بود که یکی دو نفر از مدعوین ابتدا سخنرانی‌هایی نظری در باب ادبیات و هنر داشته باشند و بعد هم شعرخوانی باشد. هر چند تا پایان این ده شب برنامه روی همین بنا چرخید، اما آن سخنرانی‌های نظری تبدیل به بحث‌هایی شد که نوک تیز پیکانشان به سمت حکومت نشانه می‌رفت. خرداد ماه‌‌ همان سال اعضای کانون نویسندگان ایران در خانه رحمت‌الله مقدم مراغه‌ای اولین انتخابات کانون را برگزار کرده بودند و درست در پاییز‌‌ همان سال همه آن روشنفکرانی که ممنوع‌القلم شده بودند و حکومت رسما با آن‌ها مشکل داشت، آستین بالا زدند و پیش روی چشم ساواک برنامه‌ای را برگزار کردند که از شب دوم سمت و سوی دیگری پیدا کرد. محمدعلی سپانلو در خاطراتش می‌نویسد که تا چند ماه پیش از این برنامه هیچ مطبوعه‌ای اجازه نداشت مطلبی از او منتشر کند و به ناچار سپانلو با نام مستعار «جالد مظفر» می‌نوشت. شب دوم:



اولین جرقه‌های این رویکرد متفاوت در ده شب لحظه‌ای بود که دکتر منوچهر هزارخانی در سخنرانی پرطعنه‌ای از قیم‌ها و مرشدان آزادی سخن گفت و دستگاه‌های حاکم بر عرصه فرهنگ را زیر سوال برد. این اولین سخنرانی بود که از سانسور و سیاست فرهنگی عصر پهلوی در آن ده شب خرده گرفت. گزارش‌های شب دوم در روزنامه‌های ۲۰ مهر منتشر شد و واکنش‌های متفاوتی را برانگیخت. روزنامه‌های نزدیک به حاکمیت روی خوش نشان ندادند و روزنامه‌نگاران مستقل با رویکردی مثبت درباره آن نوشتند. در شب دوم اما این نقد‌ها ابعاد دیگری هم پیدا کرد، عمران صلاحی شعری ‌خواند که در حوزه ادبیات اجتماعی یکی از ماندگارترین‌ها شد. کاظم‌السادات اشکوری و م. آزرم و محمدعلی بهمنی هم هر یک شعرهایی خواندند که کمی سخنرانی و شعر عمران صلاحی را تلطیف کرد. شب سوم:



شب سوم اوج ماجرا بود، بهرام بیضایی سخنرانی‌ای کرد که نه تنها سیاست‌های فرهنگی را نشانه گرفته بود، بلکه از نویسندگان و روشنفکرانی که به سیاست حذف دگراندیشان ایمان داشتند هم انتقاد کرد. محمدعلی سپانلو در خاطراتش از آن ده شب می‌گوید: «بیضایی رفته بود تا گزارشی درباره وضعیت تئا‌تر بدهد، اما فضا را که دید، التهاب مردم را که دید، یادداشتی که از پیش آماده کرده بود را کناری گذاشت و سخنرانی‌ای کرد که امروز هم برای ما ملموس است. سه سال قبل از آن، سعید سلطان‌پور و رفقایش به تئا‌تر «سلطان مار» بیضایی حمله کرده بودند و تئا‌تر را به هم زده بودند. او خواسته بود افسانه قدیمی سلطان مار را اجرا کند که به مذاق این آقایان خوش نیامد و زدند و به هم ریختندش. وقتی که در سال ۱۳۵۸ بچه‌های حزب‌اللهی تئا‌تر «عباس آقا کارگر ایران ناسیونال» سلطان‌پور را به هم زدند، تهران مصور مصاحبه‌ای با من کردند و همان‌جا گفتم ما می‌گوییم این کار درستی نیست ولی سلطان‌پور خودش بنای این کار‌ها را گذاشته و او حق اعتراض ندارد ولی ما همیشه می‌گوییم بهم زدن تئا‌تر کار بدی است.»



بیضایی از موقعیت تئا‌تر و سینما حرف می‌زد، اما در پس آن حرفی تازه می‌زد، او در این سخنرانی به نکته‌ای اشاره کرد که به گفته بسیاری تا آن روز چنین دقیق به آن پرداخته نشده بود؛ اینکه سانسور تنها در دست نهادهای دولتی نیست، بلکه عده‌ای هستند که با کمک تهییج افکار عمومی همین کار را می‌کنند و وقتی افکار عمومی را در سطح نگه دارند و اجا