📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
زه رشد به آن ندهند خودبهخود افکار عمومی بدل به اهرمی برای سانسور میشود …
زه رشد به آن ندهند خودبهخود افکار عمومی بدل به اهرمی برای سانسور میشود.
او سخنرانیاش را با این جمله به پایان رساند: «اگر قرار باشد دستگاه دولت مسوولیت بگوید و ما هم بگوییم، من به این مسوولیت مشکوکم، اگر قرار است او دربارۀ آزادی بگوید و ما هم، من به این آزادی مشکوکم.» در ادامه محمد زهری، طاهره صفارزاده، سیروس مشفقی، فاروق امیری و محمد کسیلا به شعرخوانی میپردازند. در همین شب شمس آلاحمد در گزارشی موارد سانسور در حوزه ادبیات را برشمرده و تلویحا میگوید به دلیل فشارهای حکم به جای کلمه سانسور از واژه ممیزی استفاده میکند. شب چهارم:
نکته جالب اینجاست که ترتیب سخنرانیها ناخودآگاه به سمتوسویی رفت که هر شب انگار زنجیرهای تکمیل میشد، سخنرانی بهرام بیضایی با عنوان «در موقعیت تئاتر و سینما» را میتوان پیش درآمدی برای سخنرانی غلامحسین ساعدی در شب چهارم دانست. ساعدی در سخنرانی با عنوان «پیرامون شبههنرمند» به تمام هنرمندانی که حیات و مماتشان وابسته به حکومت است و تنها از راه همکاری با دولتها موجودیت پیدا میکنند تاخت و از آنها به عنوان آفت یاد کرد. شب پنجم:
در شب پنجم باقر مومنی دیگر مراعاتی که شمس آلاحمد در شبهای اول کرد را کنار گذاشت و دقیقا از واژه سانسور استفاده کرد. او عوارض این رویکرد و سانسور را هسته اصلی سخنرانیاش کرد.
«من دیشب از زندان آزاد شدهام و امروز آمدهام تا در دفاع از آزادی بیان، اندیشه و اجتماعات، به کانون نویسندگان بپیوندم»، این سخنران کسی نیست جز سعید سلطانپور. در شبهایی که جمعیت حاضر در باغ گوته به ۱۵ هزار تن نزدیک میشد، او ابتدا سخنرانی آتشینی کرد و بعد شعر«در کشتارگاه» را خواند. دکتر بکر که همه آن شبها دندان روی جگر گذاشته بود، به صدا میآید و میگوید یا باید کانون مسئولیت کنترل این شبها را به عهده بگیرد یا اینکه برنامه را در همینجا تعطیل کنند. اما با پادرمیانی غلامحسین ساعدی و بهآذین برنامه ادامه پیدا میکند و دوباره بر اساس توافقی ضمنی کار را پیش میبرند. آن شب اتفاق نادر دیگری هم افتاد، شکافی که دیگر هرگز آن قدر پوشیده نشد، بعد از شعرخوانی سلطانپور شاعر دیگری پشت تریبون رفت و شعری کاملا مذهبی خواند، علی موسوی گرمارودی همان شب شعری در ستایش علی (ع) و مظلومیت شیعه خواند.