حکمت سبیل دلش پر بود، و لای حرفهایش گاهی تکه‌ای هم به من می‌انداخت.. می دانستم تقصیر خودم است

حکمت سبیل دلش پر بود، و لای حرفهایش گاهی تکه ای هم به من می انداخت.
می دانستم تقصیر خودم است. لباسی به احمد پوشانده بودم که برایش خیلی گشاد بود.
فقط احساس می کردم کنف شده ام و سخت پشیمان بودم.
وقتی آدم بی رویه به کسی احترام بگذارد که اندازه اش نیس کنف می شود.


از کتاب تماماً مخصوص
عباس معروفی
@matikandastan