امیررضا مافی: از صبح در کتابخانه یک بند درباره دو جستار و یک درسگفتار اواخر عمر فوکو درباره روشنگری کانت خواندم با کمی مدخل‌های مر

امیررضا مافی:از صبح در کتابخانه یک بند درباره دو جستار و یک درسگفتار اواخر عمر فوکو درباره روشنگری کانت خواندم با کمی مدخل های مرتبط و غیر مرتبط فرهنگ پسامدرن از جناب رشیدیان که پست قبل، شرحش دادم و مخم طبق معمول ورم کرد.
ترافیک راه برگشت باعث شد، کیفم را باز کنم و کتاب جنایت جردن را که علیرضا محمودی دوست داشتنی، شنبه در مراسم جشن امضای کتاب هایمان از سر لطف به من داده بودش، به خاطر قطع جیبی اش باز کنم و با نور چراغ ماشین خواندنش را اغاز.
روایت افسر اگاهی هوشنگ توانا انقدر سلیس و جذاب بود که سی صفحه ای پشت فرمان خواندم تا به مقصد رسیدم و یک ساعت قبل با خوابیدن محمدعلی و رها مابقی را تا انتها از چشم گذراندم و لذت وافری بردم.
اگر داستان پلیسی می خواهید جنایت جردن خوب است و اغاز یک سری کتاب که هوشنگ توانا روایتش می کند. متن کتاب و روان بودنش فوق العاده است. طنز کاراگاه عالی است و دانایی اش قابل تامل.
یک چیزش را دوست نداشتم و ان گشوده شدن گره ماجرا از سر اتفاق است. دیدن یک پیچ در دیوار. پایان کتاب هم کمی عجول اما با دقت تمام است.
ضمن اینکه ارادت محمودی عزیز به تهران مثل ارادت من است به این شهر و همین موضوع حال هر تهرانی را خوب می کند.
جنایت جردن را از دست ندهید.@dastanirani