درس‌های اصغر فرهادی:

درس های اصغر فرهادی:
وقتی من به عنوان نویسنده برای همه شخصیت ها دیالوگ می نویسم باید چکار کنم که نوع حرف زدن آدم ها با هم متفاوت باشد؟ نمی شود که مثلا در یک فضای واقعی مانند تهران امروز همه آدم ها مثل هم حرف بزنند. رمزش این است که به دایره لغات هر آدمی توجه کنید. یعنی اگر این تئوری را بپذیریم که آدم ها با کلمه فکر می کنند و شما با تعداد کلماتی که در ذهنتان دارید اندیشه می کنید، هر چقدر این تعداد کلمات بیشتر باشد شما آدم اندیشمند تری هستید. مثلا آدمی که در روستا زندگی می کند بدلیل نوع شغلش و کارهایش ممکن است ۸۰۰ کلمه بیشتر به کارش نیاید. دایره لغاتش ۸۰۰ کلمه است. یک استاد دانشگاه که بحث های پیچیده می کند ممکن است ده هزار کلمه داشته باشد. هر چقدر تعداد کلمات بیشتر باشند آدم ها می توانند با جزئیات بیشتری فکر کنند. حالا ما شخصیت مان را در نظر بگیریم که با توجه به جایگاه اجتماعی و شغلش دایره لغات این آدم چه تعداد است؟ دیالوگ های این شخصیت را بر اساس همین دایره لغات می نویسید.
به همین دلیل هیچوقت اشتباه نمی کنید. یک آدمی که در یک کفاشی کار می کند این آدم مثلا دو هزار تا لغت دارد. کلماتی که خارج از این دایره لغات باشد را نمی آورید. باید توجه داشته باشید که آدم های مختلف برای گفتن یک حرف واحد کلمات مثل هم استفاده نکنند.