از همه‌ی داستان هایی که ننوشته‌ام، بیشتر از همه از آن داستانی خوشم می‌آید که در آن پسری و دختری (شاید نامزد باشند!) روی نیمکت پارک

از همه ی داستان هایی که ننوشته ام ، بیشتر از همه از آن داستانی خوشم می آید که در آن پسری و دختری ( شاید نامزد باشند ! ) روی نیمکت پارکی نشسته اند ، دست در دست هم دارند و ساکتند .
هیچ چیز دیگری در این داستان اتفاق نمی افتد :
همه چیز غرق در سکوتی کامل است . من در مقام نویسنده مجبور می شوم شش دانگ حواسم را روی توصیف همین کمال متمرکز کنم . یا بهتر بگویم ، توصیف کامل همین کمال ، زیرا هیچ چیز دیگر در خور آن دو نیست .



#گاو_حیوان_تنهایی_است
دیوید البحاری / علی عبدالهی