«دست‌های آلوده» -میزگردی درباره‌ی پوپولیسم در ادبیات.. از رنجی که می‌بریم.. علیرضا غلامی

«دست‌های آلوده» -میزگردی درباره‌ی پوپولیسم در ادبیات

از رنجی که می‌بریم

علیرضا غلامی

پوپولیسم حالا دیگر مثل عسلک‌هایی که به تهران حمله کرده‌اند به همه‌ی شئون زندگی ایرانی‌ها حمله کرده و همه را آلوده‌ی خودش کرده است. دهن‌تان را که باز می‌کنید انبوهی عسلک تا خرخره‌تان می‌رود و راه فرار ندارید. تلویزیون را که روشن می‌کنید در معرض هجوم برنامه‌هایی هستید که برای سرگرمی و شادابی شما ساخته شده‌اند ولی حاصل‌شان در نهایت چیزی جز تحمیق شما نیست. مهمانی که می‌روید سعی می‌کنید محیط شاد و مفرحی برای خودتان و دیگران فراهم کنید. قصه‌ها و خاطراتی را سر هم می‌کنید و سعی می‌کنید بخندید و بخندانید. شما در همان محفل موفق می‌شوید به یک ستاره تبدیل شوید و مخ چند نفر را بزنید که روزهای کسالت‌بار هفته‌تان را کنار آنها پُر کنید.

ممکن است تصمیم بگیرد وقت‌تان را در شبکه‌های اجتماعی بگذرانید. ساعت‌ها می‌گذرد و چندین ساعت بدون هیچ درد و خونریزی حالتی به شما تزریق می‌شود که احساس کنید با قلم روان‌ و نگاه تیز و ذهن نقادتان توانسته‌اید به متعالی‌ترین جوهره‌ی اندیشه و هنر دست یابید و به خاطرش لایک‌‌های انبوهی بگیرید و دل‌ها ببرید. روزنامه‌ها ساخته شدند که آگاهی عمومی را افزایش دهند ولی خودشان به کالایی برای ضدآگاهی تبدیل شدند و غالباً مروج نوعی حماقت و ابتذال شدند.

ممکن است سمتِ کتاب و ادبیات بروید. آنچه در آنها خواهید دید بازتابِ سطحی و نازل وضعیتی‌ست که تصویرش را در میزگرد صفحه‌های بعد خواهید خواند. احمد ابوالفتحی، یوسف انصاری و سیاوش گلشیری هر سه نویسنده و فعال ادبی هستند. آنها از وضعیت بحرانیی صحبت می‌کنند که ادبیات ایران گرفتارش شده است. ممکن است سرِ مصداق‌هایی که آنها می‌آورند همه توافق نداشته باشند. محمود دولت‌آبادی در این میزگرد به عنوان نماینده‌ی برجسته‌ی جریانی معرفی می‌شود که عوام‌گراست. می‌شود با این مصداق کاملا مخالفت کرد. پوپولیست و عوام‌گرا یک ویژگی خاص دارند و آن زودگذری و نماندن‌شان است. دولت‌آبادی نویسنده‌ای‌ست که نیم قرن است خوانده می‌شود. درحالی‌که نویسنده‌های امروزی ممکن است برای یک سال هم خوانده نشوند. این تنها یک دلیل است و دلایل دیگر هم هست.

بااین‌حال پوپولیسم رنجی‌ست که در تار و پود همه‌ی ما رخنه کرده است. حدود دو سال نمایشی در تهران روی صحنه رفت به نام «سقراط» که استقبال فوق‌العاده‌ای هم از آن شد. کارگردانش حمیدرضا نعیمی بود. سقراط در آن نمایش تلاش می‌کرد هنرِ گفت‌وگو و پرسش‌گری را در تمام آتن به بقیه یاد بدهد. او دیگران را دعوت می‌کرد که از مرزهای بسته و روزمره‌شان فراتر بروند. سعی می‌کرد اخلاق و سیاست را با هم آشتی بدهد تا قربانیانِ تصمیم‌های سیاسی کمتر شوند. کنار همه‌ی این‌ها او تلاش می‌کرد هنر پوپولیستی را نقد کند و ضررهاش را گوشزد کند. هر شبی که «سقراط» در تالار وحدت اجرا می‌شد حدود 500 نفر می‌دیدندش و تشویقش می‌کردند. اما آن نمایش یک نکته‌ی ظریف داشت. در نمایشنامه‌ی «سقراط» دو نمایشِ آتنی وجود داشت که یکی از نگاه سقراط کاملا عوامانه و پوپولیستی بود و حاکمان آتن ترویجش می‌کردند و سقراط منتقدش بود و دیگری نمایش مده‌آ بود که اشعار سافو همراه با صحنه‌های سوررئال خواب سقراط در آن اجرا می‌شد. سقراط این دومی را ستایش می‌کرد.

تماشاگرانی که به تالار آمده بودند ظاهرا برای سقراط آمده بودند و طبیعتا باید با دغدغه‌های او همدردی می‌کردند. اما فکر می‌کنید در تالار چه اتفاقی می‌افتاد؟ من دو بار آن نمایش را دیدم. هر دو شب گروهی تشویق می‌‌شد که سقراط منتقدش بود. صدها شب نمایش «سقراط» اجرا ‌شد و تماشاگر «فرهیخته»‌ی تئاتر چیزی را تشویق می‌کرد که شباهت داشت به دلقک‌بازی‌‌ کانال‌های تلویزیونی. تماشاگرِ تئاترِ بیست هزار تومانی خودش را فرهیخته به حساب می‌آورد ولی از جفتک‌پرانی مردم آتن لذت می‌برد و با مسرتی که دچارش می‌شد سقراط را غرق در حیرت می‌کرد. همه‌ی ما این روزها در محاصره‌ی پوپولیسم هستیم.

***

دست‌های آلوده

میزگردی درباره‌ی پوپولیسم در ادبیات ایران با حضور احمد ابوالفتحی، یوسف انصاری و سیاوش گلشیری







* آقای گلشیری، به نظر می‌رسد پوپولیسم می‌تواند در همه‌ی شئون زندگی انسان‌ها رخنه کند. پوپولیسم در روزگار ما چه معنایی دارد؟

سیاوش گلشیری: فکر می‌کنم برای اینکه به بیراهه نرویم ابتدا باید به معنای پوپولیسم بپردازیم. اینکه پوپولیسم آیا صرفا به معنای «عوام‌زدگی» است؟ و آیا هر پدیده­ای که با جریان عام­گرایانه­ای پیوند می­خورد را باید نکوهش کرد؟
* بسیار خب. آیا صرفا این است؟
گلشیری: نه به گمان من؛ اول اینکه اگر سهم «عوام‌زدگی» را در تاریخ صدساله‌ی اخیرمان یا مثلاً کودتای 28 مرداد به این سو در نظر آوریم متوجه می­شویم که در نهضت­ها و اتفاقات مهم سیاسی نقش انکارناپذیری دارد. «عوام­زدگی» به تعبیر من در طول دوران‌سازترین موقعیت