نوشتن چیزی شبیه مرگ است.. نبی‌بدل‌اف

نوشتن چيزي شبيه مرگ است

نبي‌بدل‌اُف

آفاق مسعود (باكو، 1957) از بزرگ‌ترين نويسندگان معاصر آذربايجان است كه با نوشتن «شلوغي» گام بلندي را در ادبيات جمهوري آذربايجان برداشت، به‌طوري‌كه منتقدان ادبي، او و داستان‌هايش را با فرانتس كافكا، آلبر كامو، ايزاك بشويس سينگر و ارنست هوفمان مقايسه مي‌كنند. داستان‌ها و رمان‌هاي اين بانوي نويسنده، تاكنون به زبان‌هاي انگليسي، فرانسوي، آلماني، روسي، ژاپني، اُزبك و ديگر زبان‌هاي زنده‌‌ دنيا ترجمه شده است. مرز واقعيت و تخيل در آثار آفاق مسعود كه به خاطر ترجمه‌ آثار كافكا، گي دو موپوسان و گابريل گارسيا ماركز نيز چهره‌اي شناخته‌شده در آذربايجان است، همانند فيلم‌هاي لوييس بونوئل كارگردان بزرگ اسپانيايي بسيار روشن و شفاف است؛ طوري‌كه فرد مي‌تواند ادامه خواب ديروز را امشب ببيند و مخاطب هم اصلا از اين مساله تعجب نكند؛ چون نويسنده، اسلوب نويسندگي و روش خود را پيدا كرده، و خواننده نيز مي‌تواند در داستان‌ها، خطوط اصلي و حساس را به دقت دنبال كند و در حوادث شركت نمايد. آفاق مسعود با «شلوغي» كه اثري كاملا آوانگارد است، و در آن اتفاقات دم‌به‌دم تعويض مي‌شود و از پي هم مي‌آيد، و روند ماجراها نيز يادآور كارتون‌هاي كودكان است، مرحله خاصي را در ادبيات آذربايجان به پايان مي‌رساند. بعد از اين كتاب، او از مرزهاي زمان و مكان مي‌گذرد، از خانه‌هاي تنگ به كوچه‌ها و ميادين بزرگ مي‌رود، نه‌تنها به‌ دنبال يافتن راهي براي رفع مشكلات يك خانواده است، بلكه در پي راهي‌ براي كم‌كردن فشارهاي يك كشور و حتی حل مسائل دشوار دنيا نيز مي‌گردد. «شلوغي» نخستين كتابي است كه از آفاق مسعود با ترجمه محمود مهدوي به فارسي ترجمه و از سوي نشر «شورآفرين» منتشر شده است. مجموعه‌ چهار داستان بلند و كوتاه است كه با نثر و زبان شاعرانه سعي در ايجاد و خلق فضاي سوررئال دارد. آفاق مسعود در«شلوغي» نيز چون ديگر آثارش، از روان‌شناسي براي اهميت‌ دادن به تجربه ‌قهرمانانش استفاده مي‌كند؛ قهرمان‌هايي كه تقريبا همه ‌زن هستند و مشكلاتي كه با آن روبه‌رو مي‌شوند نيز مخصوص جنس زن است.


آیا نويسنده اگر به آن فضاي شگفت هنگام آفرينش دست يابد به جاودانگي مي‌رسد؟ زني در يكي از داستان‌هايم مي‌گويد: «من هيچ‌وقت به گذشته برنمي‌گردم، چون حس مي‌كنم در سال‌هاي دور حضور نداشته‌‌ام.» اين فلسفه من است. در اين باره تلاشي نمي‌كنيد يا به گذشته‌برگشتن براي‌تان ميسر نيست؟

اگر سعي كنم، مي‌توانم. يادآوري لحظات شاد و غمبار سال‌هاي قبل برايم هميشه بي‌اهميت بوده. به شرط اينكه چند اتفاق خوشحال‌كننده و حساس را از آن كم كنيم. منظورم چيزهايي ا‌ست كه وارد بيوگرافي آدم شده‌اند. من هر روز، هر ساعت و هر دقيقه از خود و زندگي‌ام مواد خام بسياري مي‌گيرم و نيازي نمي‌بينم گذشته‌ام را بكاوم. در هر لحظه‌ام سوژه‌اي وجود دارد و من كشفش مي‌كنم. در هر مرحله‌اي انسان تغييراتي نسبت به روزهاي ق