📖اصراری ندارم رمان بنویسید!. توصیه نویسندگی از کورت ونه‌گات

📖اصراری ندارم رمان بنویسید!
@matikandastan
✒چند توصیه نویسندگی از کورت ونه‌گات

◀۱ موضوعی را پيدا كنيد كه برايتان مهم است و در دل‌تان احساس می‌كنيد ديگران هم بايد برايشان مهم باشد. همين اهمیت دادن حقيقی است، و نه بازی‌های زبانی، كه قطعی‌ترين و جالب‌توجه‌ترين عنصر سبكی شما می‌شود. راستی، اصرار ندارم كه رمان بنويسيد، هرچند ناراحت هم نمی‌شوم اگر يكی نوشته باشيد، به شرط اينكه واقعا چيزی برايتان مهم بوده باشد. عريضه‌ای برای شهردار راجع به چاله‌ای جلوی در خانه‌تان يا يک نامه‌ی عاشقانه هم كفايت می‌كند.

◀۲ پرحرفی نكنيد
پس من هم در اين باره پرحرفی نمی‌كنم.

◀۳ ساده بنويسيد
درباره‌ی نحوه‌ی استفاده‌تان از زبان به ياد داشته باشيد كه دو استاد بزرگ زبان، ويليام شكسپير و جيمز جويس، جمله‌هايی دارند كه با وجود ژرفاي كامل موضوعي‌شان، تقريبا بچگانه‌اند. هملتِ شكسپير می‌پرسد: «بودن يا نبودن؟» جمله‌اي كه فقط سه كلمه دارد. جويس، وقتي سرحال بود، می‌توانست جمله‌ای به پيچيدگي و درخشانی گردنبند كلئوپاترا سر هم كند، ولی جمله‌ی مورد علاقه‌ی من در يكی از داستان‌هايش به اسم «اِوِلين» اين است: «خسته بود.» در آن لحظه در داستان، هيچ کلمات ديگری مثل آن دو كلمه نمي‌توانست قلب خواننده را بشكند.
سادگی زبان نه‌تنها قابل‌اطمينان است، بلكه شايد حتی مقدس هم باشد. انجيل با چنین جمله‌ی ساده‌ای آغاز می‌شود: «در آغاز خدا آسمان و زمين را آفريد.» (منبع: مجله داستان همشهری؛ خرداد 95)
@matikandastan