گفت و گو با امین فقیری داستان نویس جنوبی و خالق «دهکده‌ی پرملال». رضا شبانکاره

گفت و گو با امين فقيري داستان نويس ِ جنوبي و خالق «دهكده ي پرملال»
زنان در داستان هاي چوبك اعتبار و موقعيت اجتماعي ندارند
رضا شبانكاره
بخش نخست
اشاره: امين فقيري، متولد سال 1323 نويسنده و روزنامه نگار جنوبي است و در كارنامه ي او آثار داستاني دهكده ي پرملال، رقصندگان، پلنگ هاي كوهستان و ... به چشم مي خورد. علاوه بر اين ها و چندين كتاب ديگر، بايد به انتشار مقالات وي در مطبوعات كشوري نيز اشاره داشت. وي در سال 1377 موفق به دريافت جايزه ي بيست سال ادبيات داستاني انقلاب اسلامي ايران شد. فقيري اعتقاد دارد:« بي پروا بودن قلم، ملاحظه نكردن روان هاي شكننده و ظريف مردم و خلاف جريان آب شنا كردن، مساله اي است كه چوبك را از ديگر نويسندگان هم دوره اش متمايز مي كند. »
رضا شبانکاره، با امين فقيري در باب وجوه ادبي آثار ادبي صادق چوبك و اهيمت آفرينه هاي ادبي اين نويسنده ي مدرن و پيشگام ايراني به گفت و گو یی موتاه نشسته، كه در ادامه آن را مي خوانيد.


ققنوس: منبع يا منابع تاثيرپذيري، الهام و ذوق داستان نويسي چوبك را در چه و كجا مي بينيد؟
فقيري: سوال همه جانبه اي است. ناگزير بايد براي هر سه فصل جوابي مناسب داد. طبيعي است كه منابع تاثير پذيري چوبك به دو عامل مهم باز مي گردد. ابتدا مطالعه و دانستن زبان و پشتوانه ي غني فرهنگي و مهم تر از همه تاثيري كه چوبك از فضا و محيط اخذ كرده است: مثل ِ محيط و آب و هوا و خلق و خوي مردمان جنوب (بوشهر) و ديگر اقامت براي ادامه تحصيل در شيراز. دو نمونه ي مهم يكي تنگسير(بوشهر) و ديگر سنگ صبور (شيراز).
چوبك مستمع خوبي بود. بدين خاطر در گفت و گو ها هيچ گاه كم نمي آورد. تك گويي شاهكار درويش پرده دار بر عرشه ي لنج در (چراغ آخر) را ملاحظه كنيد. فكر كنم فقط ضعف چوبك يكي اين است كه در «زشت انگاري» افراط مي كرد و ديگر اين كه ناتورآليستي كه بنياد نهاد را عاشقانه دوست داشت و هيچ گاه هم كوتاه نمي آمد!

ققنوس: يكي از ويژگي هاي برجسته چوبك خاصه در "خيمه شب بازي" و "تنگسير"، بازنمايي خشن و مملو از التهاب و تشنج فضاي شهري در آثار اوست. ارزيابي شما از نحوه ي روايت و بازنمايي فضاي شهري جنوب در آثار چوبك چيست ؟
فقيري: چوبك در كارهايش نشان داده است كه اهل مقايسه است. فضاي بومي با فضايي درهم آشفته همانند تهران را به مقايسه مي نشيند و حاصل اينكه داستان هاي خيمه شب بازي يكسره به سراغ مطرودين جامعه مي رود و در كار و كردار آنها و نشان دادن آن روي سكه ي زندگي آنان ان چنان افراط مي كند كه جامعه ي ادبي آن روز را بر مي آشوبد. اما بايد اين را هم گفت كه منتقدين او هم به نبوغ و استادي چوبك كاملن ايمان داشتند. شخصيت هاي داستاني چوبك اگرچه در ذلت زندگي مي كنند اما انگار داراي مناعت طبعي خاص هستند. هر چه كه ما از آثار چوبك دستگيرمان مي شود، اعمالي است كه از شخصيت ها سر مي زند. يعني چوبك اهل شعار نيست. و حتا اين شعارها را هم در دهان قهرمانان داستان هايش قرار نمي دهد. آدم هاي داستان هاي چوبك پيش از اين كه به فضاي داستاني چوبك ورود كنند؛ خسته – دلزده- فقير و افسرده هستند. چوبك قسمتي از زندگي آنها و يا چند روز پايان زندگي اشان را تصوير مي كند.
اما «تنگسير» از جنم ديگريست. چوبك زشت نگاري ها – پوچي ها و بدبيني ها را كنار گذاشته قهرمان مي سازد و اين مهم است. شايد به اين نتيجه رسيده بوده كه بايد رو در رو ؟ ظلم ايستاد. و چه كس بهتر از زار محمد. بعضي ها اعتقاد دارند كه رسول پرويزي زارمحمد را بهتر تصويركرده است. داستان او موجز و فشرده است، اما چوبك براي كشاندن چنين رويدادي به رمان، مجبور به فضاسازي – توصيفات بي شمار و ديالوگ هاي كشدار شده است.
ما جنوب را با دريا و شرجي و شروه و آفتاب سوزانش مي شناسيم ومردماني كوشا در اين شرايط براي بدست آوردن روزي خود. جنوب در كارهاي چوبك اين مسايل را به خواننده القا مي كند و آن همه گرما و شرجي و شروه را در جان خواننده مي ريزد.
همان سبكي كه چوبك براي بيان منظور خود و شناساندن آدم هاي داستاش انجام داده و مهم ترين ويژگي كارهاي چوبك است. و همين خصوصيت است كه چوبك را در جايگاهي رفيع در داستان نويسي نشانده است. اگر هدايت و علوي قله هاي باشكوه و بزرگ هستند، چوبك نيز هم طراز آنها است.