و به جای آن چیزی را پدید آوردند به نام «جهان خردی رسانه‌ای»

و به جای آن چیزی را پدید آوردند به نام “جهان خردی رسانه‌ای”. کافی است نگاه کنیم که چگونه آرا و عقاید و تجارب افراد کشورهای دیگر به من و شما انتقال می‌یابد و چگونه “زمان” و “مکان” به لحاظ معنایی یعنی همبودگی، به سوی یکسانی و همسانی پیش می‌رود. دیگر، فاصله‌دار بودن مکان‌ها از هم، نیاز به فاصله‌داری زمانی آن‌ها نیست. “امر جغرافیایی” دارد به “بایگانی تاریخ” سپرده می‌شود و هیچ نیرویی نمی‌تواند در این روند تأخیر ایجاد کند. امروزه، اطلاعات و محتوای نمادین آن‌ها می‌توانند در کسری از ثانیه در توکیو، تهران، لندن و سائوپول باشند.

این کشف همبودی مکان‌زدایی ‌شده که رخدادها و اکتشافات مختلف به شکل هم‌زمان صورت پذیرفته و تجربه شوند، همین ارتباطات و تجربه‌ها، صرف نظر از محتوایشان، به صورت یک “قدرت” مطرح می‌شوند؛ قدرتی که گرچه توزیعی نابرابر دارد و گاه منابع آن در پرده‌ای از ابهام اند، اما جذب و دریافت فرآورده‌های این قدرت و کاربرد مستقیم یا صنفی آن‌ها در زندگی، مدام بر توان و گستردگی این قدرت می‌افزاید. توصیه می‌شود خواننده‌ی این مقاله برای کسب اطلاعات جامع‌تر، نظریات مارشال مک لوهان، هارولد انییس و حوشو امیروتیز را که در مقابل آرای مکتب فرانکفورت و سنت هرمنوتیک (گادامر، ریکور و دیگران) است، در همین سایت‌های اینترنتی بخواند. فقط اشاره به این نکته را ضروری می‌دانیم که در تکوین نظریات رسانه‌ای، مکتب فرانکفورت و هم سنت هرمنوتیک نقش مهمی ایفا کرده‌اند.

به هر حال، هر روشنفکری بنا به ذخایر اندیشه‌ی فرد، به این یا آن تحلیل گرایش دارد. خود من، بیشتر با این ایده‌ی جان بروکشایر تامپسون قرابت دارم که در حال حاضر، چهار شکل اصلی قدرت را ترازبندی می‌کند: اقتصادی، سیاسی، قهری و نمادین. ناگفته نگذارم که مایکل مان به جای قدرت نمادین، قدرت ایدئولوژیکی را مطرح می‌کند و آنتونی گیدنز موضوع “مراقبه‌ی دقیق” را جایگزین آن می‌سازد.

به قدرت‌های اقتصادی، سیاسی و قهری که می‌توانند از هم منفک و مستقل یا به یکدیگر وابسته باشند، کاری ندارم، چون فکر می‌کنم خوانندگان این مقاله به اندازه‌ی کافی در باره‌ی این مقولات خوانده و شنیده‌اند. تکیه‌ی من روی “قدرت نمادین” (Symbolic Power) است که ناشی از فعالیت فرایند “تولید، انتقال و دریافت” شکل‌ها و صور نمادین معنادار است. چنین فعالیتی شاخصه‌ی اصلی حیات جامعه‌ای است که با فعالیت تولیدی مادی، هماهنگی افراد و نیز نیروی قهریه هم‌ترازی دارد.

بیاییم دقیق‌تر به موضوع نگاه کنیم: فرد پیوسته در فعالیت فرانمود، یا بازنمود یا بازنمایی (Repesentation) خویش در شکل‌های نمادین و تعبیر و تفسیر فرانمود دیگران شرکت می‌جوید. شکل‌های مختلف این بازنمایی (یا فرانمود) عبارت اند از بازنمایی تصویری، تجسمی، عینی، نگاره‌ای، شناختی، حقیقی، بصری، (دایره‌ای)، روانی و بالأخره کلامی. افراد با همین شکل‌های نمادین مدام در ارتباط با یکدیگر و تبادل اطلاعاتی و محتوای نمادین با دیگران به سر می‌برند و برای این منظور از منابع مختلف که همان وسایل “اطلاعات و ارتباطات” باشد، بهره می‌گیرند. بی‌دلیل نیست که در دوران مدرن انسان را “موجود بازنمودگر” (Home Symbolicom) می‌نامند.

منابع و امکانات فوق‌الذکر شامل وسایل و ابزار فنی تثبت و انتقال مهارت‌ها، تبحرها و صوَری از معرفت است که در فرایند “تولید، انتقال و دریافت” اطلاعات و محتوای نمادین آن‌ها یا به اصطلاح “سرمایه‌ی فرهنگی” به کار گرفته می‌شوند. هر فرد در تولید شکل‌های نمادین به این یا آن منبع متوسل می‌شود تا کنشی را پدید آورد که به احتمال قریب به یقین، در فرایند رخدادها تأثیر می‌کند و نتایج متنوعی پدید می‌آورد…

همان‌طور که در بحث تئوریک بیان شد، ابزار قدرت و حتا ابزار وجودی ما روشنفکرها، قلم است که می‌تواند ما را در شکل‌های نمادین برشمرده‌شده، به هموطنان‌مان پیوند دهد. ما پس از پشت سر گذاشتن تجربه‌هایی تلخ و بعضاً تباه‌کننده به این نتیجه رسیده‌ایم که جز از راه اعتلای فرهنگی جامعه، از هیچ طریقی نمی‌توانیم اجتماع را حتا در حاشیه و کناره‌ی محدوده‌ی آرمانی خود ببینیم. آن “اتفاق اصلی” که جامعه را در جهت مثبت متحول می‌کند، در همین حوزه‌ی فرهنگی است و دگرگونی‌های سیاسی و یا پیشرفت‌های اقتصادی نمی‌توانند سعادت معنوی را به جامعه‌ی ما ارزانی دارند. از این منظر، هر سایت و وبلاگی که کوشش خود را معطوف به عرصه‌ی فرهنگ می‌کند و در ضمن به بهانه‌ی “مدرن‌گرایی” و “سنت‌گریزی” به ارزش‌های اخلاقی (موجود) جامعه دهن‌کجی نمی‌کند و به این ترتیب از حالت دامنه دادن به قشر یا اقشاری از اجتماع خودداری می‌ورزد، بی‌شک در راستای تثببیت “قدرت نمادینِ” ما روشنفکرهایی است که نه چشم‌داشتی به مقام سیاسی ـ اقتصادی داریم و نه قصد داریم به مال و منالی دست یابیم. به عقیده من در این مقوله سه سایت و وبلاگ “قابیل” ، “آدم و حوا ” و “خوابگرد ” از این حیث بسیار موف