ش اداره کنم، گفتم «نمی توانم! سابقه‌ی تو را من پاک نمی‌توانم بکنم»

ش اداره کنم، گفتم "نمی توانم! سابقه ی تو را من پاک نمی توانم بکنم". شما ببینید، تنها مجله ای بوده که در می آمده- برای همه ی این ها یک اُرا (aura)، یک هاله ای درست می شود، و شما تسلیم آن هاله می شوید، گول آن هاله را می خورید. شما الآن دارید با من حرف می زنید. شما به چه مناسبتی دارید با من حرف می زنید؟ شما بیشتر به خاطر هاله ای که دور من درست کرده اند حرف می زنید. ممکن است این نباشد، ممکن است باشد. ولی واقعن بایستی نگاه بکنید، بایستی سبک سنگین بکنید که "آیا این کیست، این چیست. این مجله ای که دارند درست می کنند چه هست، این آدم کیست؟" آیا این حرف هایی که راجع به من می زنند راست است یا دروغ است؟ آیا این کاری که من کرده ام ارزش دارد یا ارزش ندارد؟ مساله این است. این کار را نمی کنند.(منبع: تارنمای طوطی مگ)
@matikandastan