📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
د حسینی؛ مرید- مرادیبازی را نه نمیپذیرم. رضا براهنی را از نزدیک ندیدم
د حسینی؛ مرید- مرادیبازی را نه نمیپذیرم. رضا براهنی را از نزدیک ندیدم. هوشنگ گلشیری هم تنها سه بار دیدم. دوبار هم برایش قصه خواندم. که در یک نشست هفت داستان پشت هم خواندم. دیگر ارتباطم بیشتر از این نبوده است. اینکه ارتباطهای نزدیک چگونه بوده است خبر ندارم. آنچه که در حوزهی ادبیات دیدم مرید – مرادبازی نبوده است. جدیترین انتقادها به متنهای هوشنگ گلشیری و جریان داستاننویسیاش از طرف شاگردانش بوده است. شاگردان آقای گلشیری مکتوب یا شفاهی آثارش را نقد کرده اند. نقد اینها چاپ شده است. در کارنامه بگردید دربارهی داستان گلشیری هست. در همان مجلهای که سردبیرش گلشیری بود در ستایش داستاننویسی رضا براهنی خاطرم هست یادداشتهایی منتشر شده است. جریان داستاننویسی براهنی تمجید شده است. در جریان هایی که وجو داشت این مرید – مرادبازی را ندیدم. برعکس معتقدم در این نسل به این ماجراها رسیدیم. البته به مراد - مرید اعتقادی ندارم. همه چیز تعارف شده است. اگر هست به شکل مضحکی مرید – مرادبازی در این سالها است. به گمانم بیشتر از گذشته است.
در پایان رسیدن آن مجادله، عدم استمرارش باید تغییر شرایط اجتماعی هم دخیل دانست. دیگر آن امکانهای حداقلی برای مجادله نیست و دیگر جایی ندارد؛ شاید دیگر مخاطبی ندارد. در حالی که از اواخر دههی هفتاد رفته رفته نویسندگان جدی و خلاف کمکارتر می شوند از طرفی در اوائل و نیمهی دههی هشتاد است که نسل جوانتر فعالیت بیشتری دارد لابد در پی آن است که نظم و سامان زیباییشناسی خاص خودش را رقم بزند. این نظم و سامان لزوما دیگر دنبال کردن آن دست مجادلههای ادبی – زیباییشناسی اثر گذار نباشد.
محمد حسینی؛ قبول دارم این سالها امکان قربان و تصدق هم رفتن فراهمتر شده است دیگری در بلاگش قصهای میگذارد. بدون اینکه متن را بخوانند؛ اگر زحمت خواندن روی صفحهی اینترنت را به خودشان میدهند. خواندن کتاب روی کاغذ که راحتتر است اما شمار کتابهای منتشر شده نشان میدهد این آدمهایی که مطالعهی راحتتر در کتاب را دنبال نمیکنند، خُب روشن است در نت هم بعید بدانم اثري را بخوانند. بله نخوانده میآیند قربان صدقه میروند. اینکه ميگويد شرایط بحثهای جدی ادبی کاملا از میان رفته است اصلا نمیپذیرم. گفتوگو در تکثر و تعدد رخ میدهد. تعداد داستاننویسهای ما در این سالها به مراتب بیشتر از همهی سالهاي گذشته است. اما انگار دیگر ضرورتی برای این قضیه دیده نمیشود. آن اتفاقی که در فضای عمومی اجتماع رخ داده وارد فضای ادبیات هم شده است. همه هم دیگر را رود رو تصدیق میکنند پنهانی چه میکنند معلوم نیست. در فضای اجتماعی، کاري اگر فردی خوب و اثر گذار کار کند، برای عموم آدمهایی که خوب کار نمیکنند خوشایند نیست. با این حساب یا همهی آن دیگران ناگزیر به کنارهگیری و اخراج از کار هستند یا نه برای دنبال کردن کارشان باید آن دیگری را که خوب کار میکند هم رنگ و شکل و شمایل خودشان در بیاورند. این ماجرا در ادبیات هم رخ داده است. قبول دارم آدمهاي جدی ادبيات دستو بالشان بسته شده است و لابد کنار گذاشته میشوند. اما آن هایی که هم رنگ و همشکل هستند قربان تصدق هم میروند. خندهدار است نویسندهای می آید جریان ادبیات سخیف و عامهپسند را مطرح میکند. مدام به آن پر و بال میدهد کم کم آدم احساس میکند، انگار اصلا ادبیات اصلی این بوده است و انگار بهترین نویسندههای جهان اینها بودهاند و ما خبر نداشتيم. اين به معنای اين است كه جریانی مطرح شود كه من در آن مجال عرض اندام دارم. آنقدر در ادبیات ما زیاد شده است که به گفتهی شما دیگر جایی برای بحثهای جدی باقی نمانده است. گفت در سرزمین قد کوتاهها معیار سنجش بر مدار صفر میچرخد.
مهسا محبعلی؛ من بر میگردم به سر آغاز بحث، شاید برسیم به همینجایی که آقای حسینی رسيدند. اين كه فردي سر کارگاهی حضور داشته باشد به معنای این نیست که آن آدم را درک کرده باشد. برعکسش هم صادق است اينكه دیگری از خواندن متنهای نویسندهای او را درک کرده باشد. خُب من سالها شاگر رضا براهنی بودم. خیلی بهش ارادت دارم از 16 سالگی در کارگاه براهنی بودم. کتابهایی که بهم معرفی کرده است اثرگذار بوده است از آنجایی که به زبان اصلی میخواند آدم به روزی بود. این برایش مهم بود كه قبل از بابک احمدی مولف كتاب « ساختار و تاویل» آن هنگام این مسائل را باز کرده بود. او شفاهی مباحث را مطرح میکرد پیش از احمدی این کار را میکرد و اين برایش مهم بود. اما خُب شفاهی بود. بله جریانسازی کرد دستکم روی ذهن من اثر گذاشت. میدانم روی دیگران هم اثر گذار بود. در باز کردن ذهن آدمها موثر بود آنهم در آن شرایطي كه از اين تئوریسینهای اثرگذار و مطرح خبري در فضاي ايران نبود. در شرایطی که این مسائل مطرح نبود. کاری ندارم که تا چه پایه مفید بود؛ اما به عنوان یک نوی