گلستان: محیط فکری شخصی کیمیایی و نادری را به کوره راه‌ها می‌راند!

گلستان: محیط فکری شخصی کیمیایی و نادری را به کوره راه ها می راند!
@matikandastan

ابراهیم گلستان: اما چه روزگار پرت و کوچک و تنگی بود آن سال ها که هی دمادم، گر و گر مزخرفات می دیدیم، مزخرفات می خواندیم، مزخرفات در گوشمان صدا می کرد، از آغاز سال های سی تا وقتی که با خراش ناخن و زخم از روی خاک غلتیدن، می خواستم از صفر و صفر مادی شروع کنم به سینماسازی. با چه ها و چه اوضاع و آدم ها که در می افتادم، و در تمام طول سال ها که تحصیل کرده و نکرده های پر از ادعا را به امتحان می آوردی اما یکی یکی پیزوری از آب بیرون می آمدند، بی آنکه از برای این نتیجه گیری زیاد وقت صرف کنی، اما با وصف این نتیجه گیری ِ فوری، زیاد وقت به صبر و امید صرف می کردی، امیدی که می دیدی بسیار نابجا و بیهوده ست. در این میانه گاهی با جرقه ای دلت خوش بود، مانند آن زمان که کیمیایی و بعد از او امیر نادری امید می دادند، اما محیط فکری شخصی آنها را به کوره راه ها می راند. اولی برای قصه سرودن به نرخ روز قلابی، و دومی به ضرب واهمه از اینکه نقشه اش نگیرد و فیلمش میان راه بماند چرا که ممکن است آن کس که خرج می دهد خوشش نیاید و برگردد.
@matikandastan