شرحی بر یک ترجمه کوتاه ولی پرتنش:. 📢داستان مسأله‎دار آسیموف

شرحی بر یک ترجمه کوتاه ولی پرتنش:
📢داستانِ مسأله‎دارِ آسیموف
@matikandastan

ناصر حافظی‎مطلق: برخورد اتفاقی با یک کتاب نام‎آشنا در بین مجموعه کتاب‎های پراکنده یک کتابفروشی و تداعی اتفاقاتی در ۵ سال قبل.
نام کتاب "آخرین جواب" است و شامل ترجمه تعدادی داستان کوتاه از "آیزاک آسیموف" توسط خانم "الهام حق‎پرست" و در میان داستان‎های ترجمه‎شده، خود داستان کوتاه مسأله‎دار "آخرین جواب" هم دیده می‎شود.
درست ۵ سال قبل یعنی سال ۱٣٩۰ که سال چندان جالبی هم برای تحقق یکی از رویاهای نوجوانی نبود، ترجمه این داستان را برای یک مجله اینترنتی به عهده گرفتم، هر چند فضای پرتنش کشور و نظارت دوچندان بر وبگاه‎های اینترنتی، فضای مطمئنی برای ترجمه و انتشار یک داستان کوتاه مسأله‎دار باقی نگذاشته بود.
علی‎رغم ضعف بارز در توان ترجمه و عدم تسلط حداقلی بر ادبیات انگلیسی، علت گرایش من به ترجمه این داستان کوتاه آن بود که موج ترجمه آثار آسیموف در دهه ۶۰ و نیمه اول دهه ٧۰ که پس از مرگ او سریعاً فروکش کرد، جاهای خالی زیادی باقی گذاشته بود. در میان مجموعه‎های داستان‎های کوتاهش که چاپ شده بودند همیشه یک داستان از قلم می‎افتاد: "The Last Answer".
داستان کوتاهی که به‎خاطر سیر مفهومی‎اش اساساً در آن سال‎ها قابل نشر نبود و مترجمین و ناشرها دانسته آن را دور می‎زدند. سیر موضوعی داستان باز می‎گشت به نوع نگاه آسیموف به مفهوم خداوند. او به نوعی یک پان‎تئیست بود و خداوند را روح حاکم بر جسم گیتی می‎دانست که با هستی تکامل می‎یابد.
هرچند می‎توان ریشه‎های پان‎تئیسم را در آراء بودا و کنفسیوس و لائوتزه در شرق، در آثار عطار و سهروردی و مولوی در سرزمین میانه و در تأملات نوافلاطونی‎ها و فیلسوف افسانه‎ای‎شان "فلوطین" در غرب بازیابی کرد، اما زیرساخت فلسفی معاصر این تفکر مدیون یک فیلسوف یهودی‌‎زاده به نام "باروخ اسپینوزا" است.
در قرن بیستم بدون تردید بار توسعه تفکر پان‎تئیسم یا "همه خدایی" را "آلبرت اینیشتین" با ارائه مفهومی جدید به نام "انسان کیهانی" به دوش کشید و توصیف علمی و ادبی آن در آثار "آیزاک آسیموف" اسطوره‎ای تجلی یافت.
در میان آثار آسیموف دو داستان کوتاه بیشتر از بقیه به این نحله از خدانگری اختصاص یافته: داستان کوتاه "آخرین پرسش: The Last Question" و "آخرین پاسخ: The Last Answer" که تا آن زمان اولی چندین بار منتشر شده اما از دومی تا پیش از سال ۱٣٩۰ هیچ اثری در مکتوبات فارسی نبود.
داستان "آخرین پاسخ" شرح مکالمات پس از مرگ یک فیزیکدان ملحد با خداوند است. خداوندی که شخصیت اول داستان یعنی "موری تمپلتون" ملحد سالها وجودش را انکار کرده بود.
شاید آن موقع کمی جسارت بلندپروازانه توأم با خودمحور‎بینی ناشی از جوانی سبب شد تا از سوی من پیشنهاد ترجمه و انتشار اینترنتی این داستان که پیش‎بینی می‎شد انتشار آن عواقب نامطلوبی برای بنده به‎عنوان مترجم و آکادمی فانتزی به‎عنوان مؤسسه انتشاراتی مسؤول انتشار مجله اینترنتی "شگفت‎زار" به بار آورد، ارائه شود. اما در کمال تعجب نه آکادمی مخالفتی نکرد و نه هیأت تحریریه مجله. در تنش زیاد، داستان ترجمه و منتشر شد. خوشبختانه بدون هیچ پی‎آیند بدی. شاید بیشتر به خاطر این که دیگر نه فقط جوانان و نوجوانان، بلکه سینه‎چاکان مبارزه با نشر ادبیات به‎اصطلاح شبهه‎آور هم دیگر کتاب و داستان نمی‎خواندند و بیشتر سرشان با نرم‎افزارهای موبایلی و شبکه‎های اجتماعی گرم بود.
با کمال مسرت امروز بعد از ۵ سال و به شکل اتفاقی دیدم که آن داستان در قالب کتابی به نام "آخرین جواب" و توسط مترجم و ناشر دیگری (کتابسرای تندیس) به چاپ کاغذی رسیده است.
به پیوست نسخه الکترونیکی ترجمه بنده، لینک داستان در مجله اینترنتی شگفت‎زار و همچنین فایل ترجمه خانم حق‎پرست (برگرفته از کتاب "آخرین جواب") تقدیم می‎گردد. ۱٣٩۵/۴/۱۴
@matikandastan